👈اما آنچه در این بین مهم است اینکه، آمریکا با هدف اعلامی مبارزه با تروریسم (القاعده و بعدها طالبان) به افغانستان لشکرکشی کرد و همه این تحولات که برشمردیم (مذاکره با طالبان، هماهنگی با این گروه شبهنظامی و...) نشان میدهد، آمریکا در رسیدن به هدفش شکست خورده است. از نوع تحلیل رسانههای آمریکایی این برداشت را هم میشود کرد که، آمریکا با هماهنگی کامل با طالبان در حال انتقامگیری از مردم مظلوم و شجاع افغانستان است.
آمریکاییها چند تریلیون دلار در منطقه هزینه کردهاند و به اهداف اعلامی خود نرسیدهاند لذا بعید است، به راحتی از این کشور خارج شوند. با نیمنگاهی به مذاکرات پیدا و پنهان آمریکا با طالبان شاید تحولات جاری در افغانستان حاصل یک تقسیم کار بین این دو باشد. هدف نیز، تشکیل یک «دولت طالبانی» که در ظاهر با طالبان قبلی فرق دارد باشد. برای چه؟ برای آزردن کشوری که اصلا، هدف از لشکرکشی به منطقه، آن بوده است: ایران!
5️⃣ بررسی اینکه تحولات جاری در افغانستان، چقدر میتواند برای ما که همسایهاش هستیم، مخاطراتی داشته باشد هنوز زود است. طبق آخرین گزارشها، مردم افغانستان برای مقابله با پیشروی طالبان مسلح شدهاند و اگر تحولات به همین شکل جلو برود، این کشور روزهای خونینی به خود خواهد دید. درباره ورود شیعیان افغانستان به این جنگ به طور مستقل نیز، خبر قابل توجهی مطرح نشده است، با این نظریه که آمریکاییها به راحتی میتوانند، این جنگ را به جنگ «شیعه و سنی» بدل کرده و به یکی از آرزوهای طولانی خود در منطقه دست یابند.
6️⃣ یک نکته مهم درباره تحولات افغانستان، به دولت آقای «اشرف غنی» باز میگردد. بسیاری رئیسجمهور فعلی افغانستان را فردی غربگرا میدانند که هر آنچه آمریکاییها طی این سالها گفته، مو به مو اجرا کرده است. نتیجه این رویکرد نیز، امروز خود را نشان داده است! همین حالا که در حال مطالعه این یادداشت هستید هم، ایشان برای گفتوگو با مقامات آمریکایی (و احتمالا گرفتن کمک) به واشنگتن سفر کرده است. ریشه اصلی آنچه در افغانستان جریان دارد، به همان دلیلی که رسانههای آمریکایی در تحلیل خود میآورند، همین آمریکاست.
اگر این تحلیل را که، «طالبان پس از مذاکره با آمریکا و هماهنگ با این کشور در حال پیشروی است» درست بگیریم، آقای اشرف غنی باید متوجه شده باشد که، راه را اشتباه رفته است. نزدیکترین دلیل برای اینکه، نمیشود به آمریکاییها اعتماد کرد، همین وضعیت افغانستان است. بحرانهای داخلی قبل از همه، راهحلهای داخلی میطلبد. قطعا راهحل بحران افغانستان، رجوع به عامل بحران نیست. اگر آمریکا قرار بود افغانستان را آباد کند، در این 20 سال آبادش کرده بود.
7️⃣ اگر طالبان، همان طالبان 1377 تا 1380 شمسی باشد، قدرت گرفتن آن در افغانستان نه به صلاح ایران و نه به صلاح هیچ کشور دیگری در منطقه نخواهد بود؛ اما به صلاح آمریکا؛ چرا، خواهد بود!
مگر اینکه، این گروه پرنفوذ تغییر رویه داده و صرفا قصد سهیم شدن در قدرت را داشته باشد که در این صورت، ماجرا متفاوت خواهد بود. شاید این گروه در حال پیشروی است تا پس از خروج آمریکا، با دستان پر وارد مذاکره شده و سهم بیشتری از قدرت را از آن خود کند. در این بین اما حواسها به کشورهای فرصتطلبی مثل ترکیه نیز باید باشد. این کشور نشان داده برای رسیدن به برخی بلندپروازیها، به استقبال ماجراجویی میرود. ماجراجوییهای این کشور در ماجرای قرهباغ، سوریه، عراق، یونان، لیبی و...نشان میدهد، برخی کشورها نانشان در بحرانسازی است!
8️⃣ میگویند «ناپلئون بناپارت»، برای حل برخی مشکلات و مسائل بعضا پیچیده کشوری، راهحل جالبی داشت. وقتی نامههای وزرا و فرماندهان نظامی و سایر مقامات را درباره برخی مشکلات و مسائل جاری حکومت دریافت میکرد، آنها را روی میز گذاشته و نمیخواند چون معتقد بود «مرور زمان» حلال برخی از این مشکلات خواهد بود یا به حل شدن برخی از آنها کمک خواهد کرد. مسئله افغانستان به دلیل داشتن بازیگران متعدد داخلی و خارجی پیچیده است و تحلیل و پیشبینی تحولات بعدی آن سخت.
👈 در تحولات جاری افغانستان نیز روزها و هفتههای آینده به شدت حساس خواهند بود و بهتر از هر کارشناس و تحلیلگری آینده پیش روی افغانستان را، نشان خواهد داد. باید منتظر بود و اقدامات بعدی طالبان، آمریکا، ترکیه، دولت فعلی افغانستان و از همه مهمتر مردم این کشور را دید تا بتوان تحلیل دقیقتری از این تحولات داشت. در این بین هوشیاری و اقدام هیچ یک از بازیگرانی که برشمردیم، مهمتر و موثرتر از مردم شجاع افغانستان نخواهد بود.
@ma_va_o