🔴غم عمیق امام حسین ع بعد از شهادت برادرش سقای غیور 🔶... رَجَعَ الحسينُ ع إلىٰ المُخَيّمِ مُنكسِرًا حَزينًا باكيًا يُكفّفُ دُموعَه بِكُمِّه، 🔸حسین ع با قدی خمیده و، با قلبی دردمند از علقمه به سمت خیمه‌ها برمی‌گشت و بواسطه شدت زیاد اشکش ؛ با آستین خود، اشک هایش را پاک می‌کرد. پس بُزدلان حرامی، به خیمه‌ها حمله کردند. 🔶 فَصاحَ الحسينُ عِندَ ذٰلك: أمٰا مِنْ مُجيرٍ يُجيرُنا؟ أما مِن مُغيثٍ يَغيثُنا؟... 🔸حسین ع با صدای سوزناک بلند فریاد می‌زد: پناه‌دهنده‌ای هست تا اهل بیت مرا پناه دهد؟! ▫️آیا کسی هست که مرا یاری کند؟! 🔸 سکینه ع پرسید: پدر جان ! قرار بود عمویم برای ما آب بیاورد ؛ دیر کرده است! 🔶سیدالشهداء ع فرمود: دخترم! عمویت را کشتند! سکینه ع فریاد زد: واعمّاه، وا عبّاساه. 🔶 فَلَمّا سَمِعَتْها العَقيلةُ زَينب، فصاحتْ: واأخاه، وا عبّاساه، وا ضَيعتاه مِن بعدك. 🔸 زینب ع ناله‌ سکینه را شنید، فریاد زد: ◽️ ای وای عباس! وای از دربه‌دری بعد از تو! 🔶 فقالَ الحسينُ: إي واللّه وا ضَيعتاه 🔸حسین ع هم فرمود: آری به خدا! ای وای از دربه‌دری! در اینجا بود که همه بانوان و کودکان بلند گریستد ▪️مقتل الحسين ع ، مرحوم مقرّم، ص۳۳۹ ♦️با تقدیم صلوات بمحضر حاج قاسم و مدافعین حرم ؛ شب جمعه است ؛ لطفا نشر دهید @akh_moq_is