♦️هر روز یک حکایت روزی نیكیتا خروشچف، نخست وزیر سابق شوروی، از خیاط مخصوصش خواست تا از قواره پارچه ای كه آورده بود، برای او یك دست كت و شلوار بدوزد. خیاط بعد از اندازه گیری ابعاد بدن خروشچف گفت كه اندازه پارچه كافی نیست. خروشچف پارچه را پس گرفت و در سفری كه به بلگراد داشت از یك خیاط یوگوسلاو خواست تا برای او یك دست، كت و شلوار بدوزد. خیاط بعد از اندازه گیری گفت كه پارچه كاملاً اندازه است و او حتی می تواند یك جلیقه اضافی نیز بدوزد. خروشچف با تعجب از او پرسید كه چرا خیاط روس نتوانسته بود كت و شلوار را بدوزد؟ خیاط گفت: قربان! شما را در مسكو بزرگتر از آنچه كه هستید تصور می كنند!! ۲۳_داستان_بخوانیم