💯حکایتی عجیب ✨ «شهید ثانی» در یک رؤیای صادقه، یکی از بزرگان را دید و احوالش را پرسید: 🍃 او گفت: «از وقتی که از دنیا رفته‌ام، تاکنون یک سال است، به علّت کاری که کرده‌ام، گرفتار هستم.» 🍃 شهید ثانی، ماجرا را پرسید. او ادامه داد: «روزی در راهی عبور می‌کردم که فردی یک بار کاه وارد شهر کرد ⚠️ من بدون اینکه به او اطلاع دهم و اجازه بگیرم، یک پر کاه از بارش برای تمیز کردن دندان‌هایم برداشتم و نزد خود گفتم که یک ذرّه کاه دیگر رضایت گرفتن نمی‌خواهد ✨ امّا به خاطر همین پر کاه یک سال است که در گرفتاری هستم.» 📚 اخلاق و احکام در داستان‌های شهید آیةاللَّه دستغیب. ج ۴/ ۴۸ ❌وقتی برای پر کاهی گرفتاری درست می‌شود، برای مسئله بی‌حجابی و بدحجابی که شیطان از طریق آن قلب مومنین را هدف می‌گیرد، گرفتاری‌ای وجود ندارد‼️ به بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/2943615170Cc0541e3711