🔺... ادامه مطلب
بچّه ها با تلقين، استاد را بيمار کردند و استاد قبل از اين که بينديشد و متوجّه شود حالتش معمولي است و قضيه ي بيماري او نقشه ي بچّه هاست، احساس کرد بند از بندش مي گسلد و عرق مي کند.
گاهي ممکن است من و شما نيز به وسيله ي تصوّرات و توهّمات، خودمان را بيمار احساس کنيم و در نتيجه ي آن تصورات واقعاً بيمار شويم. اين جاست که نقل مي کنند: "خود بيماري آدم را نمي کشد، بلکه فکر اين که بيمار هستم، انسان را از پاي در مي آورد" .
جامه خواب افکند و استاد اوفتاد
آه آه و ناله از وي مـي بـزاد
رختخواب استاد را پهن کردند و او همين طور احساس درد مي کرد و ناله سر مي داد. بچه ها که منتظر چنين موقعيتي بودند تا از درس و استاد راحت شوند، در کوچه ها پراکنده و مشغول بازي بودند.
مادران بچه ها متوجّه شدند که استاد مريض شده است و پس از چند روز از راز مريض شدن او آگاه شدند، سراغش آمدند و جريان را بازگو کردند.
- استاد گفت: نه، بچه ها دروغ نمي گويند.
- مادران گفتند: سر شما کلاه گذاشته اند. - استاد گفت: نه، به وضوح مشخص است که من مريضم، چون مشغول درس و بحث بودم متوجه اين بيماري که در درونم بود نشدم.
من بُدم غافل به شغل قال و قيل
بود در باطن چنين رنجي ثقيل
‼️من و شما نيز ازآن استاد بالاتر نيستيم؛ به اين طرف و آن طرف مي رويم، با آدم هاي معمولي مي نشينيم، مي گويند: مواظب باش بدبخت نشوي! فقط پول! فقط مقام!! و پيوسته اين امور دنيايي را براي ما مهم جلوه مي دهند.
ما نيز مثل استاد بيمار شده ايم، پذيرفته ايم خوشبختي ما به پول و مقام است. بيدار شويد و خود را از اين تلقينات نجات دهيد!
💠 خداوند فرموده است: «اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَاللهِ اَتقيکُم»١ ارزش شما نزد خدا به تقواي شماست نه به حرف هاي وَهمي و ارزش هاي دروغين که مردم از خودشان در آورده اند.
🔻 ادامه دارد...
@akhlaghz