✅از مکافات ستم غافل مشو
💐ابوعمر از بزرگان و مشاهیر کوفه بود می گوید در قصر کوفه حضور عبدالملک بن مروان نشسته بودم در آن هنگام سر بریده مصعب ابن زبیر را در مقابل خود گذاشته بود.
♻️از دیدن این منظره لرزه و اضطرابی اندامم را فرا گرفت چنان حالم تغییر کرد که عبدالملک متوجه شد.
📝گفت ترا چه شد که اینطور ناراحت شدی ؟
✳️گفتم در پناه خدا قرارت می دهم خاطره ای از این قصر در نظرم مجسم شد که از آن لرزه بر من وارد گردید.
1⃣ در همین مکان پیش عبیدالله بن زیاد لعنة الله علیه نشسته بودم سر مقدس حسین بن علی علیه السلام را در مقابل او دیدم ،
2⃣پس از چندی باز همین جا در حضور مختار بن ابی عبیده سر عبیدالله را مشاهده کردم ،
3⃣ بعد از گذشت مدتی در همین مکان نشسته بودم مصعب بن زبیر امیر کوفه بود، سرمختار را در پیش روی خود گذاشته بود.
4⃣اینک نیز سر مصعب بن زبیر در مقابل شما است .
♨️عبدالملک از شنیدن این سخن سخت تکان خورد، از جای خود برخاست پس از آن دستور داد عمارت و قصر را ویران کنند.
👌و نیز نوشته اند عبدالملک گفت (لاَ اراک اللَّهِ الْخَامِسُ فَقَامَ وَ اءمر بِهَدْمِ الْقَصْرِ) از جا حرکت کرده گفت خدا پنجمی را نشانت ندهد دستور داد قصر را ویران کنند.
#داستان_کوتاه
#تلنگر
📚 نکته های طلایی 📚
🙏 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد.
http://eitaa.com/joinchat/2202992642C3b84b8c62e
👆👆
✔️آیدی پاسخگویی↙️
@y313serat
💕از لطف شما، به جهت معرفی این رسانه به دوستانتان، سپاسگزارم، ضمنا کپی آزاد است.
👇👇
https://eitaa.com/m_serat