هدایت شده از شمیم ملکوت
مانند مادرم چقدر ميخورم زمين تو خورده ای زمين ، من اگرميخورم زمين تو بی كسم شدی و منم بی كست شدم از تل تورا نديدم و دلواپست شدم  مانند دختران تو طاقت نداشتم گفتی نيا به جان تو طاقت نداشتم بی سر نباش و بي سروسامان نكن مرا حالا كه آمدم تو پشيمان نكن مرا  با ديدن تو چنگ به مويم زدم حسين بالا سر ِ تو كاش نمی آمدم حسين  پنجاه سال خواهری ام را چه ميكنی؟ احساس های مادری ام را چه ميكنی؟ وقتي كه پيكر تو زمين گير ِ نيزه هاست زينب تمام زندگی اش زير ِ نيزه هاست  خواهر بميرد آه، دگر دست و پا نزن در بی کسی، نام مادرمان را صدا نزن