❓دیدگاه امام جعفر صادق ع در مورد تکفیر مسلمانان: این یک واقعیت انکارناپذیر است که مسلمانان از مذاهب فقهی و کلامی متعددی پیروی می‌کنند. بسیار بعید به نظر می‌رسد که ما بتوانیم همه مسلمانان را به پیروی یکی از این مذاهب و رها کردن مذهبی که تاکنون پیرو آن بوده‌اند بکشانیم. این هم عملی به نظر نمی‌رسد که همه مذاهب موجود را به یک سو بگذاریم و همه را به مذهب تازه‌ای درآوریم. تجارب مکرر نشان داده است که هر وقت به این فکر افتاده‌اند که مشکل اختلاف در مذاهب فقهی و کلامی را به این صورت حل کنند نه تنها موفق نشده‌اند بلکه اختلاف را شدیدتر و وسیع تر کرده و در حقیقت، مذهبی بر مذاهب قبلی افزوده‌اند. راه حل اساسی برای این مشکل همان است که از دیرباز مورد توجه بسیاری از علمای بزرگ اسلام بوده است. این راه حل، این است که بر طبق نص کتاب و سنت، هر مسلمان که به خدای_یکتا و نبوت پیغمبران او و پیغمبر بزرگوار اسلام معتقد باشد و کتاب خدا و سنت رسول خدا ص را بی‌چون وچرا بپذیرد و اساس عقیده و عمل خود بشناسد و به تعالیم مسلّم اسلام از قبیل معاد و جزای اعمال، نماز، روزه، زکات، حج، جهاد، دوستی_خاندان_رسول_خد ا ص ، اطاعت_از_ائمه_عدل و مبارزه_با_ائمه_جور، دفاع از سرزمین اسلام، امر_به_معروف و نهی_از_منکر و … معتقد باشد، چنین شخصی مسلمان و عضو_رسمی_امت_اسلام است و اختلاف_نظر در جنبه‌های دیگر که مربوط به طرز استنباط مطالب از کتاب و سنت و تابع علل و عوامل گوناگون است هرگز نباید سبب شود که صاحبان آراء فقهی یا کلامی گوناگون، یکدیگر را تکفیر کنند و هر یک دیگری را خارج از اسلام و غیرمسلمان بشمارند. اجازه دهید به عنوان یک مسلمان شیعه_دوازده_امامی این روایت را که تاکنون مکرر در مجامع برادران و خواهران مسلمان خوانده‌ام اینجا نیز بخوانم تا معلوم شود ائمه شیعه_اثنی_عشریه در این زمینه چه گفته‌اند. محمدبن یعقوب کلینی در کتاب اصول_کافی چنین روایت می‌کند: «ابوعبدالله، یعنی امام_صادق ع ، در حیره بود. من و گروهی از دوستان را به دنبال کاری فرستاد. شامگاه برگشتیم. بستر من در سرایی بود که منزل کرده بودیم. خسته بودیم و من یک سو خود را در بستر انداختم. در همین وقت امام صادق ع به سراغ ما آمد. من برخاستم و نشستم. امام هم بر بالای بستر نشست و درباره کاری که مرا به دنبال آن فرستاده بود سؤال کرد. جریان را گزارش دادم. امام خدا را سپاس گفت. بعد صحبت یک عده به میان آمد. من گفتم: فدایت شوم! ما از این عده بیزار هستیم چون عقیده آنها در مورد مسئله امامت با ما یکی نیست و معتقد به امامت شما نیستند. امام گفت: آن‌ها دوستدار ما، خاندان پیغمبر، هستند ولی عقیده آن‌ها با شما در مورد امامت یکی نیست، آن وقت شما از آن‌ها بیزارید؟! گفتم: بله! گفت: پیش ما هم چیزهایی (معارف عالیه‌ای) هست که پیش شما نیست؛ آیا سزاوار است ما به این دلیل از شما بیزار باشیم؟ گفتم: فدایت شوم! نه. گفت: پیش خدا چیزهایی (علم‌های الهی) هست که پیش ما نیست؛ آیا فکر می‌کنی که خدا به این جهت ما را مطرود کرده است؟ گفتم: فدایت شوم! به خدا قسم، نه. حال می‌گویی ما چه کنیم؟ گفت: آن‌ها را دوست بدارید و از آن‌ها بیزار نباشید و جدایی نگیرید. در میان مسلمان‌ها کسانی هستند که از ایمان و معرفت یک سهم دارند، کسانی دو سهم، کسانی سه سهم، کسانی چهار سهم، کسانی پنج سهم، کسانی شش سهم و کسانی هفت سهم. شایسته نیست آنچه «از کمال در ایمان و عمل و معرفت» در صاحب دو سهم است بر صاحب یک سهم تحمیل شود؛ نه آنچه در صاحب سه سهم است بر صاحب دو سهم، نه آنچه در صاحب چهار سهم است بر صاحب سه سهم، نه آنچه در صاحب پنج سهم است بر صاحب چهار سهم، نه آنچه در صاحب شش سهم است بر صاحب پنج سهم و نه آنچه در صاحب هفت سهم است بر صاحب شش سهم.» 🌺شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی 📚 کتاب (اتحادیه_انجمن_های_اسلامی_دانشجویان_در_اروپا) صص ۳۳-۳۰ @ala_allah