ا به جان ما ريختند و هرچه مى توانستند درباره ما بدى کردند ما را از زندگى خوش و راحت باز داشتند و با ترس و وحشت قرين ساختند و ما را مجبور کردند که به کوهى سنگلاخ و صعب العبور پناه بريم و آتش جنگ را بر ضد ما افروختند» 👆اين چند جمله اشاره به بخش عظيمى از تاريخ اسلام و رفتار دشمنان مخصوصاً قبيله قريش است که به اصطلاح قبيله پيغمبر بود. آزارهايى که در مکّه بر پيغمبر و يارانش رساندند، مسخره کردند، سنگ باران نمودند، يارانش را شکنجه کردند 😰و سرانجام که از پيشرفت اسلام در قبايل اطراف مکّه به وحشت افتادند، تصميم جدى گرفتند که مسلمانان را که گروه اندکى بودند در محاصره اجتماعى و اقتصادى قرار دهند، آن عهدنامه معروف را نوشتند که هيچ کس با مسلمانان رفت و آمد نکند، نه چيزى به آنان بفروشند نه بخرند، نه از آنها زن بگيرند نه زن بدهند. پاى اين عهدنامه را امضا کردند و براى تأکيد در داخل خانه کعبه آويزان نمودند. مسلمانان به ناچار به شعب ابى طالب که درّه اى سنگلاخ بود پناه بردند و سه سال در محروميّت شديد، سخت ترين زندگى را داشتند. در آن حد که صداى کودکان گرسنه آنها در بيرون شعب مخصوصاً در شبها که محيط خاموش بود به خوبى شنيده مى شد و سرانجام هنگامى که پيغمبر اکرم به وسيله ابوطالب به آنها خبر داد که تمام عهدنامه جز نام الله را موريانه خورده از مشاهده آن در وحشت فرو رفتند و گروهى طرفدار آزادى مسلمانان شدند و اين محاصره شکسته شد. ✅جمله «وَأَوْقَدُوا لَنَا نَارَ الْحَرْبِ» اشاره به زندگى مسلمانان در مدينه است که جنگ هاى متعدّدى از سوى کفار قريش که باز در رأس آنها ابوسفيان پدر معاويه بود، تحميل شد جنگ هايى که فداکارترين فرد در حمايت از پيغمبر و اسلام در آنها على(عليه السلام) بود; جنگ بدر، احد، احزاب و مانند آن و خاندان معاويه در روشن ساختن آتش اين جنگ ها بزرگ ترين سهم را داشتند. با اين حال او دم از عظمت اسلام و پيغمبر اکرم و ياران و انصار او مى زند و آنها را مى ستايد و على(عليه السلام) را به عنوان کسى که بر حسد بود معرفى مى کند.😏😏😏 امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن براى ابطال ادعاى واهى معاويه که خود را در نامه اش مدافع اسلام و مدافع مدافعان اسلام قلمداد کرده، دست او را گرفته به گذشته تاريخ اسلام بر مى گرداند و مى فرمايد: «(هنگامى که دشمنان اسلام با تمام قوا بر ضد ما بپا خاستند) خداوند اراده نمود که به وسيله ما از شريعتش دفاع کند و با دفاع ما شر آنها را از حريم اسلام باز دارد (در اين هنگام جمعيّت ما بنى هاشم به دو گروه تقسيم شده بودند گروهى ايمان آورده و گروهى هنوز به صف مؤمنان نپيوسته بودند و همه از اسلام دفاع مى کردند اما) مؤمنان ما با اين کار خواستار ثواب و اجر الهى بودند و کافران ما (که هنوز اسلام را نپذيرفته بودند) به خاطر دفاع از اصل و ريشه خود و خويشاوندى از پيغمبر اکرم دفاع مى کردند» ✅جمله «وَکَافِرُنَا يُحَامِي عَنِ الاَْصْلِ» به عقيده جمعى از مفسّران نهج البلاغه اشاره به شخصيت هايى همچون عباس، ابوطالب، حمزه و امثال آنهاست. که حتى قبل از آن که اسلام بياورند، مدافع اسلام و پيغمبر اکرم به خاطر وفادارى به اصول عواطف خويشاوندى بودند. جالب توجّه اينکه به گفته بعضى از محققان، هنگامى که عده اى از مسلمانان در شعب ابى طالب در محاصره دشمن بودند، افرادى مانند عباس، عقيل بن ابى طالب و برادرش طالب بن ابى طالب و نوفل بن حارث بن عبدالمطلب و پسرش حارث و برادرش ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب (او غير از ابوسفيان بن حرب است) با مسلمانان در شعب به سر مى بردند در حالى که هنوز اسلام را نپذيرفته بودند.🤔 ▫البتّه بعضى معتقدند که ابوطالب و حمزه مدتها قبل از اظهار اسلام، مسلمان شده بودند و اسلام خود را به دلايلى پنهان مى داشتند. اينها همه در حالى بود که خاندان معاويه، ابوسفيان و دار و دسته اش در تمام صحنه ها بر ضد مسلمانان آشکارا و پنهان توطئه مى کردند و معاويه گويا همه اين مسائل مسلّم تاريخى را در نامه خود به فراموشى سپرده و دم از حمايتِ اسلام و حاميان آن مى زند و افرادى را که از اين صحنه ها غايب بودند به عنوان مدافعان صف اوّل مى شمرد.‼ لذا امام(عليه السلام) مى افزايد: «اما ساير افراد قريش (غير از خاندان ما) که اسلام آوردند از اين ناراحتى ها بر کنار بودند يا به اين عنوان که با قبايلى پيمان ترک مخاصمه داشتند (و نمى خواستند با آنها بجنگند) و يا عشيره آنها (که ايمان نياورده بودند) از آنها حمايت مى کردند از اين رو جان آنها در امان بود» ❇به اين ترتيب امام(عليه السلام) به اين نکته مهم اشاره مى فرمايد که حاميان اصلى اسلام بنى هاشم بودند آنها که ايمان آوردند، با جان و دل از اسلام و پيامبر(صلى الله عليه وآله) دفاع مى کردند و آنها که اسلام نياورده بودند چون براى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) عظمت و احترام قائل بودند از او دفاع مى کردند; اما ديگران از قريش از جمله