💠در حديثى نيز از امام «على بن موسى الرضا»(عليه السلام) مى خوانيم: «لَنا اَعْيُن لا تَشْبَهُ اَعْيُنَ النّاسِ وَ فيها نُور لَيْسَ لِلشَّيْطانِ فيها نَصيب; ما چشمهايى داريم که شبيه چشمهاى مردم نيست و در آن نورى است که شيطان در آن نصيبى ندارد».
👈بعضى نيز معتقدند که جمله دوّم و سوّم که مى فرمايد: «نه حقيقت را بر خود مشتبه ساخته ام و نه کسى بر من مشتبه ساخته» تفسيرى است بر جمله اوّل که مى فرمايد: «بصيرت و آگاهى من با من است»; ولى آنچه در بالا گفته شد مناسب تر به نظر مى رسد.
👈اين نکته نيز قابل ملاحظه است که امام(عليه السلام) نخست مى فرمايد: «من حقيقت را بر خود مشتبه نساخته ام»، سپس مى فرمايد: «و ديگران هم بر من مشتبه نساخته اند»، اين در واقع يک ترتيب طبيعى است که انسان بايد نخست از فريب نفس خويش در امان باشد تا فريب فريبندگان ديگر در جان و دل او اثر نگذارد.
✅سپس به بيان محور سوّم و آخرين سخن در اين زمينه پرداخته و پايان جنگ «جمل» را به روشنى پيش گويى مى کند و به مخالفانش سخت هشدار مى دهد; مى فرمايد: «به خدا سوگند گردابى براى آنان فراهم سازم که جز من کسى نتواند آن را چاره کند (و سرانجام همگى در آن غرق خواهند شد) و هرگز از آن بيرون نمى آيند و (آن عدّه که از آن بگريزند» هرگز به سوى آن باز نمى گردند (و براى هميشه قدم نهادن در چنين صحنه هايى را فراموش مى کنند)!» (وَاَيْمُ اللهِ لاُ فْرِطَنَّ لَهُمْ حَوْضاً اَنَا ماتِحُهُ لا يُصْدِرُونَ عَنْهُ، وَ لا يَعُودُونَ اِلَيْه).
در واقع امام(عليه السلام) ميدان نبرد را به حوض يا گردابى تشبيه کرده که آن را تا حدّ ممکن پر از آب مى کند که آن چنان که راه خلاصى از آن نداشته باشند و ابتکار عمل کاملا به دست او باشد (جمله «انا ماتحه» با توجّه به اين که ماتح به معناى کسى است که آب را از چاه بالا مى کشد اشاره به همين نکته است). سپس به نتيجه آن اشاره مى کند که لشکريان «جمل» چنان در آن گرفتار مى شوند که راه فرار نخواهند داشت و اگر گروه اندکى از آن فرار کنند چنان درس عبرتى مى گيرند که بازگشت به چنين صحنه اى را در تمام عمر فراموش کنند.
👈جمله «لافرطنّ» مفهومش اين نيست که من در اين راه افراط مى کنم، بلکه منظور اين است که حدّاکثر تلاش ممکن را انجام خواهم داد تا راه را بر تمام دشمنان ببندم! (دقّت کنيد). به همين دليل عايشه که يکى از سردمداران اصلى جنگ جمل بود هرگز در جنگهاى آينده شرکت نکرد و براى تمام عمر، حضور در چنين صحنه هايى را فراموش کرد»!😏