👌 👈 در دوران دبیرستان یڪ موتور گازی داشت . موقـع اذان هر جا ڪه بـود می رفت بالای موتور و اذان می گفت . اگر در خانہ بود می رفت پشت بام ، همین عملش شور و شوق در بچہ های محلہ انداختہ بود . حتی موقعی ڪه مشغول فوتبال بودیم ، دست از بازی می ڪشید و اذان می گفت . 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺