❤️ ❤️ ابراهیم گره گشا .... نزدیک به یک سال بود که عضو این کانال شده بودم ولی اطلاعات زیادی از ابراهیم نداشتم همیشه پست های گروه رو می خوندم و حتی نمیدونستم که ابراهیم گمنامه 😔 همیشه توی دلم می گفتم درسته که شهدا خیلی عظمت دارن ولی چه جوریه که میگن زنده ان ینی به حرفامون گوش میکنن 🤔 تا اینکه گذشت و یه روز یه مشکل مالی برامون پیش اومد . شوهرم که خیلی ناراحت و کلافه بود همش میگفت اعتبار و آبروم در خطره بخاطر چکی که دادم و قرار بود وامش جور بشه که با وام موافقت نشده بود . یکی از سحرهای ماه رمضون خیلی دلم شکست و اومدم داخل کانال ابراهیم و کتابش رو باز کردم و شروع کردم به خوندن گفتم ببینم واقعا شهدا زنده ان و صدام رو می شنون تا اینکه هر لحظه که جلوتر می رفتم و کتاب رو می خوندم اشکم بیشتر سرازیر می شد . دلم نمی خاست که ابراهیم شهید شده باشه هر چند می دونستم جایگاه شهدا چقد زیاده . همینجور که اشک می ریختم به خواب رفتم وقتی که بیدار شدم احساس سبکی داشتم اینقد دلم آروم شده بود که انگاری هیچ مشکلی ندارم یه حس خیلی خوب. غروب بود بعداز اذان مغرب به شوهرم گفتم فردا صبح برو پرونده رو امضا شده بگیر گفت چی ? (این کلمات ناخدآگاه به روی زبونم میومد خودم هیچ تسلطی بهشون نداشتم ) گفتم به یکی گفتم که امضای پرونده ات رو بگیره نمیدونم اون لحظه با چه خیال راحتی این حرفا رو می گفتم . فردا صبح شوهرم زنگ زد و پشت گوشی گریه می کرد می گفت فقط به من بگو این کی بود که آبروی منو خرید ؟ من در جوابش فقط گریه می کردم😭😭😭 🔅💕🔅💕🔅 👉 @Alamdarkomeil 👈