البیان
📚 شماره شانزدهم لوح پژوهشی مدرسه فقهی امیرالمؤمنین(علیه السلام) تحت عنوان «فرائد» منتشر شد. 📌این لو
🔰 📝 تولد علم فلسفه و دستیابی به محور مسائل آن 🔹 تتبع در تاریخ فلسفه یونان و توجه به سیر تفکر دانشمندان یونانی، ما را بدین نکته رهنمون می‌کنند که تفکر دانشمندان یونانی، در طی مراحلی بدین نقطه می‌رسد که در بین شناخت‌ها و علوم انسان، یک نوع شناخت‌ متفاوت وجود دارد که محور تجمیع مسائل وگزاره‌هایی خاص می‌باشد؛ این دانشمندان یونانی با تجمیع مسائلی بر محور این نوع از شناخت انسانی، معتقد به علمی خاص به نام «فلسفه اولی» شدند که همان «علم فلسفه» در ألسنۀ دانشمندان کنونی می‌باشد. 🔹 مراحل تولد علم فلسفه و دستیابی به محور مسائل آن به عنوان جنس خاصی از شناخت‌های انسانی، بدین ترتیب است: ✥ سوفسطائیان یونانی به دلایلی که به‌صورت تفصیلی در تاریخ بیان شده است، واقعیت را مورد شک و انکار قرار دادند. ✥ بعضی از دانشمندان یونانی هم با اهداف گوناگونی از جمله حفظ ارزش‌های الهی و انسانی و...، مبارزه با شک و انکار واقعیت را در پیش گرفته و از همین‌رو روش تفکر صحیح را تولید و تبیین کردند تا سلاحی در مقابل تفکر شکاکانه و منکرانه باشد. ✥ بعد از شکست سوفیسطائیان و پیروزی واقع‌گرایی و اعتقاد به امکان شناخت واقع، دانشمندان -که اولین آنها طبق نقل تاریخ، ارسطو است- در ادامه چنین دغدغه‌ای پیدا کردند که اگر واقعیت هست و انسان هم قابلیت شناخت آن را دارد، پس بایستی شناخت‌های انسان را دسته‌بندی کرده تا مشخص گردد که هر کدام از آنها دقیقا چه نوع شناخت و علمی بوده و کمّ و کیف آن چگونه است؛ به‌عبارت‌دیگر مشخص گردد که کاوشگران و دانشمندان علوم، حول چه امری به بحث و بررسی و کاوش می‌پردازد‌؛ از همین‌رو دانشمندان واقع‌گرا و معتقد به امکان شناخت واقع، درصدد ارائه دسته‌بندی و به‌عبارتی طبقه‌بندی و تقسیم شناخت‌ها و علوم انسانی برآمدند که این طبقه‌بندی علوم، مورد قبول دانشمندان قرار گرفت و در میان آنان رواج پیدا کرد. این طبقه‌بندی علوم بعدها توسط «بوعلی» و «فارابی» و سپس «ملاصدرا»، مورد تفصیل و بازبینی قرار گرفته و سبب ایجاد تفاوت‌هایی در ساختار علوم شد؛ اما در کل و با قطع نظر از تغییرات و تطورات آن، اصل این طبقه‌بندی ثابت بوده و تا ملاصدرا هم ادامه داشته است. ✥ در این طبقه‌بندی علوم، شناخت و علم انسانی به دو بخش کلی علوم جدلی (مبتنی بر مسلمات، مشهورات و...) و علوم برهانی (مبتنی بر عقل و برهان) تقسیم می‌شود؛ علوم برهانی نیز به علوم آلی و اصالی، و علوم اصالی نیز به علوم نظری (مربوط به هست و نیست‌ها) و علوم عملی (مربوط به باید و نبایدها) تقسیم می‌شود؛ در ادامه، علوم نظری و عملی نیز تقسیماتی دارند که در جانب علوم نظری، ۳ قسم شکل می‌گیرد؛ زیراکه یک شناخت اصالی و برهانی و نظری، یا از حیث مفهوم و مصداق، مجرد است که این دسته از شناخت‌ها و علوم را الهیات می‌نامند؛ یا از حیث مفهوم، مجرد و از حیث مصداق، مادی است که این دسته را نیز علوم ریاضیات نام‌گذاری می‌کنند؛ یا از حیث مفهوم و مصداق، مادی است که این دسته را نیز در علوم طبیعیات می‌شمارند؛ اما از طرفی شناخت و علمی که از جهت مفهوم، مادی و از جهت مصداق، مجرد باشد را محال دانستند؛ زیرا امری که در خارج به‌صورت مجرد محقق می‌شود، به هیچ وجه ماده‌ای ندارد تا انعکاس تصوری و مفهومی آن در ذهن، مادی باشد (برهان استحاله این قسم از شناخت و به‌عبارتی برهان انحصار علوم نظری در ۳ قسم الهیات، ریاضیات و طبیعیات، در کتب فلسفی به‌صورت تفصیلی بیان شده است). 🔹 با توجه به این دسته‌بندی فوق باید گفت که تولد موضوع فلسفۀ کنونی که محور مسائل خود را به «موجود بما هو موجود» اختصاص داده است، از این طبقه‌بندی شروع شد؛ یعنی بر اساس این طبقه‌بندی، دانشمندان بدین نکته رهنمون شدند که دسته‌ای از علوم و شناخت‌ها در عالم علم و دانش وجود دارد که علم و شناختی با خصوصیت ۱. برهانی، ۲. اصالی، ۳. نظری و ۴. در مورد موجوداتی که در مصداق و مفهوم مجردند، می‌باشد. 🔹 قدما نام این علم را «فلسفه اولی» نامیده و به بسط و بررسی مسائل آن به‌عنوان علمی مستقل و اعلی پرداختند (هر چند که اختلافاتی در تقسیم خود الهیات به عام و خاص نیز وجود دارد که تبیین آن در نوشتار حاضر اهمیتی ندارد)؛ بدین صورت، علم فلسفه متولد شد و دانشمندان به جنس خاص مسائل این علم به‌عنوان محور مسائل آن پی بردند. ✍️ مهدی رسولی | گم‌گشته 🗂 منابع: ۱. مجموعه آثار، مرتضی مطهری ۲. هندسه حکمت، عبدالکریم فرحانی ۳. تدریس فلسفۀ استاد احمد فرحانی @albayann