همگی می‌دانیم سبط اکبر پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله در سرزمین بقیع و سبط اصغر وی در کربلا‌به خاک سپرده شده‌اند و مرقدشان پیوسته زیارتگاه مسلمانان بوده و خواهد بود. ساختن هر نوع سایبان برای حفاظت از تربت پاک آنان نوعی ابراز محبت به دو سبط بزرگوار پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله است و این عمل همان پاداش را خواهد داشت که پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله در روایت فوق متذکر شده است. امروز، ملل زنده جهان، سعی می‌کنند که یاد شخصیت‌های ملی و مذهبی خویش(سران نظامی، سیاسی و اصلا‌ح‌گران عرصه فرهنگ) را به اشکال گوناگون زنده نگه دارند، و بدین خاطر پیکر آنان را با عظمت، تشییع می‌کنند و در محلی با صفا تحت بنای مجلّلی به خاک می‌سپارند، تا آیندگان نیز هم‌چون نسل حاضر، شخصیت‌های مزبور را همواره مد نظر داشته و گرامی‌بدارند،‌ما مسلمانان نیز بایستی با شیوه‌های گوناگون (ساختن آرامگاه، بنای یاد‌بود و غیره) شخصیت‌های برتر و بی‌نظیر خویش را پاس بداریم. 5- اصحاب کهف و ساختمان بر قبور آنان آنگاه که سرگذشت اصحاب کهف پس از سیصد و اندی سال بر مردم کشف شد، همه مردم آن منطقه دور غار آنان را فراگرفته و به دو گروه تقسیم شدند: گروهی گفتند: بر روی قبر، بنای یادبودی بسازیم و آرامگاه آنان را با این بنا گرامی بداریم. گروهی دیگر گفتند: بر روی غاری که اجساد آنان در آن نهفته است، مسجد بسازیم. قرآن این حقیقت را چنین بیان می‌کند: فقالواابنوا علیهم بنیانا ربهم اعلم بهم قال‌الذین غلبوا علی امرهم لنتخذن علیهم مسجدا، کهف /21 از این آیه استفاده می‌شود که در آن زمان هم، بنا بر روی قبر امری رایج بود و هم مسجد سازی روی قبر، چیزی که هست نظریه نخست مربوط به غیر مومنین و نظریه دوم، مربوط به موحدان بوده است. گواه بر این‌که پیشنهاد دوم از آن موحدان بوده است، تاریخ معروفی است که درباره زندگانی اصحاب کهف در کتب تفسیر و تاریخ موجود است و آن این‌که آنان وقتی از خواب بیدار شدند، فردی را روانه شهر کردند، و او وضع شهر را دگرگون دید و گرایش‌های مردم به مسیح رامشاهده کرد و تعجب کرد که چگونه این شهر که مرکز مشرکان بود، بلکه وجود موحدان در آن غیر قانونی به‌شمار می‌رفت به چنین حالت و وضعی درآمده است، گویا برای تبیین یک چنین دگرگونی در اوضاع دینی می‌فرماید: قال‌الذین غلبوا علی امرهم ...، یعنی کسانی که بر گروه نخست پیروز شده بودند و مقصود این است که از نظر فکر و اندیشه و ایدئولوژی پیروز شده بودند نه از نظر سیاسی، و پیشنهاد مسجدسازی گواه بر این است که پیشنهاد دهندگان مردم متدین بودند و از این نظر، بر گروه دیگر غلبه کرده بودند، نه این‌که اهل قدرت و سلطه بودند تا گفته شود: گفتار چنین گروه، شایسته پیروزی نیست. بنابراین آیه از دو جهت می‌تواند سند ما باشد: الف- از این‌که قرآن بنا بر مدفن اصحاب کهف را از زبان گروهی نقل می‌کند، بدون این‌که آن را نقد کند، واین خود نشانه مشروع بودن آن است. زیرا در غیر این‌صورت، آن را نقد می‌کرد. شما اگر به آیات قرآن نظری بیفکنید آنجا که گفتاری را از دیگران نقل می‌کند، در صورت غیر صحیح بودن به نقد آن می‌پردازد مگر این‌که بی‌پایگی آن روشن باشد- مثلا‌فرعون به هنگام غرق شدن در امواج دریا اظهار ایمان کرد و گفت: آمنت انّه لا‌اله الا‌‌الذی آمنت به بنوا اسرائیل و انا من المسلمین، یونس / 90 من ایمان آوردم که خدایی جز آن‌که بنی اسرائیل به او ایمان آورده‌اند،‌نیست و من از مسلمانان هستم. قرآن برای این‌که دیگران نپندارند که ایمان در چنین لحظای نافع و سودمند است، فورا نقد می‌کند و می‌فرماید: الا‌ن وقد عصیت من قبل و کنت من‌المفسدین، یونس/91 (آیا اکنون <ایمان آورده‌ای> در حالی که در گذشته عصیان کردی و از مفسدان بودی). ب- قرآن، این دیدگاه (بنای بر قبور به صورت مسجدسازی) را از جمعیت پیروز بر مشرکان نقل می‌کند، و این خود حاکی از آن است که این گروه چنین پیشنهادی را به عنوان حکم شریعت خود مطرح می‌کردند و همگی می‌دانیم که شرایع سماوی از نظر اصول و قواعد کلی یکسانند و اختلا‌ف، در کیفیت‌ها و جزئیات است از این جهت فقها می‌گویند احکام ثابت در شرایع پیشین برای ما حجت است، مگر این‌که دلیل محکمی بر منسوخ شدن آن داشته باشیم. با توجه به این ادله پنج‌گانه: الف. سیره سلف صالح در حفظ قبور انبیای پیشین. ب. صیانت آثار، حفظ اصالت‌ها است.ج. حفظ ابنیه مربوط به اولیا نوعی ترفیع بیوت آنها است.د . حفظ آثار اولیا مظهر مهر و مودت آنها است.ه‍. بنای یادبود یا مسجد بر قبور اصحاب کهف; برای احدی جای شک و تردید باقی نمی‌ماند که بنای بر قبور، نه تنها مشکل شرعی ندارد، بلکه امری مطلوب و مرغوب است. تنها چیزی که باقی مانده است، تفسیر روایتی است که دستاویز وهابیان قرار گرفته است. بخش سوم: دستاویز وهابیان برای ویرانی قبور