#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#علی_انسانی
اگر کمان کمین کردهای امان میداد
ز تشنگی به روی دست باب، جان میداد
ز مهد،عهد وفا بسته بود آن عاشق
و جبرئیل امین مهد او تکان میداد
اگر چه قطرهء خونش نریخت روی زمین
ز حلق،خون به رگ و ریشهء زمان میداد
چو دید نیست به جز آه در بساط پدر
ز خنده، باز تسلّی به باغبان میداد
نگاه بی رَمَقش حرف، از عطش میزد
ز میزبان، غم خود شرح، بی زبان میداد
پدر به جانب بالا فشاند خون پسر
و تا همیشه شفق را به آسمان میداد
@aleyasein