ای کاش عدو آن روز پشت در نمیآمد
یا در پس در لااقل مادر نمیآمد
گفتند در این خانه زهرا هست و اولادش
رحمی ولی بر قلب آن کافر نمیآمد
گفتا (وَ إِن) باید بسوزد خانه با اهلش
از این حرامی غیر از این هم بر نمیآمد
در شعله ور شد، تندتر مادر نفس میزد
ای کاش این آتش سوی معجر نمیآمد
از آتش در، آتش کینه فراتر بود
ساعات مظلومی و غربت سر نمیآمد
وقتی که با ضرب لگد در کنده شد از جا
چه خوب میشد میخ، سمت پر نمیآمد
فریاد زد "فضه خُذینی" کشته شد محسن
جز فضه کاری از کس دیگر نمیآمد
"در" روی مادر بود و یک لشکر از آن رد شد
دیگر صدای دُخت پیغمبر نمیآمد
بردند با دو دست بسته شاه عالم را
این بی کسی به فاتح خیبر نمیآمد
گفتم "دو دست بسته" یاد زینب افتادم
آنجا که جز غم بر دل مضطر نمیآمد
میدید قاتل چوب بر لعل حسینش زد
از این بلایی بر سرش بدتر نمیآمد
میگفت با گریه عقیله جام مِی ایکاش،
دیگر کنار چوب و تشت زر نمیآمد
#علی_سلطانی
#حضرت_زهرا_س
@aleyasein