#نباء_عظیم
#حسینیه_آل_یاسین
#یک_شنبه_های_علوی
[قسمت نُه]
نمیدانم اگر آن روزها بودم...
چگونه و چطور میشد؟!
اما دوست داشتم اگر میشد...
جایی حوالیِ خانهتان...
خانهای میگرفتم و...
روزها را به امیدِ دیدنِ رویِ ماهِتان...
شب میکردم!
دوست داشتم بههر بهانهای که شده...
میآمدم کوبهی خانهی وحی را میزدم...
تا شما دَر را باز کنید...
و من...
حتی اگر کاری نداشتم...
چند کلامی همصحبتتان میشدم...
تا جهانِ جانم...
پُر شود از محبتتان!
دوست داشتم...
من هم شبیه سلمان و مقداد و ابوذر...
در هوایِ حریمتان نَفَس میکشیدم و...
میشدم یارِ شما!
چه دوست داشتمهای خوبی!
دوستشان دارم!
...
@AleyasinHusainie
...