💫﷽💫 برادرِ مرحوم شیخ احمد کافی- منبری معروف- نقل می‌کرد: در یکی از دهه‌های محرم، راننده آقای کافی گرفتار کاری شد و نتوانست شیخ را به مجالسش ببرد. از تهران به من زنگ زدند و خواستند که چند روز باقی‌مانده از مُحرّم، او را به جلساتش ببرم. دهه که تمام شد، یک پاکت بزرگ و دربسته به من دادند و گفتند: صله‌ هیأت‌ها را به بانک ببرم و به حسابش واریز کنم! گفتم: خودتان نمی‌خواهید داخل پاکت‌ها را نگاه و پول‌ها را شمارش کنید؟ گفتند: نمی‌خواهم از محتویاتِ پاکت‌ها باخبر شوم و بدانم کدام بانی چقدر به من داده تا در کیفیت منبرم تأثیر بگذارد! ضمنا ۱۳ سال است که یکی از بانیان من به جای اسکناس، کاغذ روزنامه، داخل پاکت می‌گذارد و به من می‌دهد. بارها شیطان وسوسه‌ام کرده که ببینم کدام بانی است که چنین کاری می‌کند، اما خدا آبرویش را حفظ کرده تا او را نشناسم! حالا شما این پاکت را ببر و محتویاتش را به این حساب بریز! فردا که پاکت‌ها را باز کردم تا محتویاتشان را به حساب شیخ احمد بریزم، دیدم دقیقا درون یکی از پاکت‌ها چند برگ روزنامه بود! مرحون شیخ احمد کافی، ۳۰ تیرماه ۱۳۵۷ در حادثه ساختگیِ رانندگی، در مسیر قوچان به مشهد جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. @tollabolkarimeh @alfavayedolkoronaieh🌱