💢 سفیر روم و مجلس یزید ▪️در طول ایام اقامت اسرا در شام، یزید بن معاویه مجالس متعدی را تشکیل داده بود. در این مجالس سر مقدس امام (ع) را نزد یزید حاضر می‌کردند و او مجالس شرابخواری بر پا می‌کرد و سر را پیش روی خود می‌گذاشت و شراب می‌نوشید. ▪️او روزی از فرستاده پادشاه روم دعوت کرد تا در یکی از این مجالس حاضر شود. سفیر روم دعوت یزید را پذیرفت. او با دیدن سر امام حسین (ع) و رفتار کینه توزانه یزید نسبت به آن سر از یزید پرسید: «ای پادشاه عرب، این سر کیست؟» گفت: «تو را با این سر چه کار؟» گفت: «پس از آن که باز گردم پادشاه ما از هر چه دیده‌ام از من می‌پرسد.» ▪️یزید گفت: «این سر حسین بن علی بن ابیطالب (ع) است» سفیر گفت: «مادرش کیست؟» یزید گفت: «فاطمة الزهرا (س)» بار دیگر سفیر روم پرسید: «دختر چه کسی؟» گفت: «دختر پیامبر خدا ص.» ▪️فرستاده روم از این سخن برآشفت و گفت: «لعنت بر تو و بر دینی که تو داری هر دینی از دین تو بهتر است بدان که من از نوادگان داودم و میان من و او، پدران بسیاری فاصله است با این وجود مسیحیان مرا احترام می‌کنند و به خاطر این که نوه داود نبی هستم خاک پایم را به تبرک برمی دارند؛ ولی شما فرزند دختر رسول خدا (ص) را می‌کشید، در حالی که میان او و پیامبر شما جز یک مادر فاصله نیست این چه دینی است.» ▪️نقل شده که یزید با شنیدن سخنان سفیر روم، دستور داد تا او را بکشند. او سر امام حسین (ع) را در بر گرفت و در حالی که آن را در آغوش داشت کشته شد. 📲 wikifeqh.ir/اسرای_کربلا 📎 📎 📎 @wikifeqh @alfavayedolkoronaieh🌱