💢 سخنرانی امام سجاد (ع) در دربار یزید ▪️ نقل شده که در یکی از مجالسی که یزید در حضور اسرای اهل بیت (ع) و سرهای مقدس شهدا، تشکیل داده بود به دستور او، ماموران خطیبی را در مجلس حاضر کردند تا به بدگویی از امام حسین (ع) و پدر بزرگوارش بپردازد. ▪️ خطیب بر منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی از امام علی (ع) و امام حسین (ع) به بدی یاد کرد و تا می‌توانست در مدح و ستایش از معاویه و یزید مبالغه کرد. ▪️ در این هنگام علی بن الحسین (ع) برخاست و با صدای بلند خطاب به آن مرد گفت: «وای بر تو‌ای سخنگو؛ خشنودی آفریدگان را با خشم آفریدگار معامله کردی و آتش جهنم را بر خود خریدی.» ▪️ آن گاه فرمود: «ای یزید اجازه بده تا بر این چوب‌ها بالا بروم و سخنانی بر زبان آورم که هم خشنودی خداوند در آن باشد و هم کسانی که در این جا نشسته‌اند، پاداش و ثواب ببرند.» ▪️ یزید نپذیرفت. ولی مردم گفتند: «ای امیر مؤمنان اجازه بده تا بالای منبر برود، شاید چیزی از او بشنویم.» یزید نپذیرفت اما سرانجام با اصرار زیاد مردم اجازه داد تا امام (ع) به ایراد سخن بپردازد. ▪️ پس حضرت (ع) بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: ««ای مردم شش چیز به ما عطا شده است و به هفت چیز بر دیگران فضیلت یافته‌ایم. دانش، بردباری، بخشندگی، فصاحت، شجاعت و محبت در دل‌های مؤمنان، شش فضیلتی است که به ما عطا شده است؛ و اما هفت چیز که خداوند ما را بدان بر دیگر مخلوقات جهان برتری داد از این قرار است: رسول خدا (ص) از ماست. صدیق و راستگوی این امت (علی (ع)) از ماست. جعفر طیار از ماست. (حمزه) شیر خدا و رسول (ص) از ماست. سرور زنان عالم، بتول (س)، از ماست. دو سبط این امت و دو سرور جوانان بهشت، از ما هستند. پس هر کس مرا می‌شناسد که می‌شناسد و برای کسانی که مرا نمی‌شناسند حسب و نسب خویش را باز می‌گویم: منم فرزند مکه و منی، منم فرزند زمزم و صفا ...... ▪️ حضرت پیوسته «منم منم» گفت و خود را معرفی می‌کرد. تا آن که صدای گریه و زاری مردم بلند شد و یزید از بیم برخاستن فتنه، به مؤذن دستور داد که برخیزد و اذان بگوید. پس سخن امام (ع) قطع شد و حضرت (ع) خاموش گشت. 📲 wikifeqh.ir/اسرای_کربلا 📎 📎 @wikifeqh @alfavayedolkoronaieh🌱