🔵 روش علامه حیدری در تصحیح روایات 1️⃣ اصل اوّل: توجّه به مبنای جمع قرائن اولین اصلی که ما در مواجهه با روایات و آگاهی از صحّت صدور آنها از معصومین (علیهم السلام) بدان قائلیم، مبنا قرار دادن نظریۀ جمع قرائن است. توضیح آنکه در تصحیح روایات، به طور کلّی دو روش وجود دارد: روش وثاقت سندی و روش وثاقت صدوری. در منهج سندی، ملاک صحت یا ضعف روایات، در درجۀ اوّل، سند آن است؛ یعنی اگر سند یک حدیث قوی بود، اخذ می شود و چنانچه سندش ضعیف بود، طرد می شود. اما در روش صدوری یا همان جمع قرائن، مجموعه ای از قرائن و شواهد دست به دست هم می دهند تا در نهایت، وثاقت و صحّت یک روایت را تأیید کنند و خودِ سند نیز در این میان، یکی از قرائن است، نه ملاک نهایی در تصحیح یا تضعیف روایات! چه بسا روایتی که سند آن ضعیف باشد، اما به دلیل وجود قرائن دیگر – که حاکی از صحّت صدور آنند - مورد قبول واقع شود، و از آن طرف چه بسیار روایاتی که ممکن است سند آنها صحیح یا حسن باشد، اما به دلیل فقدان سایر شروط و قرائن لازم، طرد شوند. برخی از این قرائن عبارت اند از: وثاقت راوی، متن حدیث، سند، کتابی که یک روایت در آن نقل شده است، زمان نصّ، عمل علمای عصر صدور به یک روایت و غیره. مثلاً روایتی را مرحوم کلینی در قرن سوّم و چهارم در کافی نقل می کند، اما یک حدیث را علامه مجلسی در قرن یازدهم در بحار نقل می کند و مبنعی هم برای آن ذکر نمی کند! در این میان، مشخص است که روایت کافی از وثاقت و اعتبار بیشتری برخوردار است. در روش جمع قرائن، برای هر یک از این قرائن و شواهد، مرتبه ای از امتیاز و اعتبار در نظر گرفته می شود. نهایتاً برای قبول یا ردّ یک روایات، برایند مجموع این قرائن، ملاک قرار می گیرند. 2️⃣ اصل دوّم: توجّه به مبنای تفقیر النصّ اصل دوّم در قبول روایت این است که ما بیاییم یک حدیث را فقره فقره کنیم و هر فراز آن را به طور جداگانه بررسی کنیم و ببینیم آیا شواهدی برای آن قطعۀ خاص از روایت پیدا می کنیم یا نه؟ به عبارت دیگر، ما نباید بر همۀ فرازها و فقرات یک روایت، به طور واحد و یکسان حکم کنیم. به عنوان مثال، ممکن است یک فراز از روایتِ مدّ نظر ما، با توجه به سایر شواهد و قرائن، صحیح و قابل قبول باشد، اما فرازهای قبل و بعد آن غیر قابل قبول باشند. به این مبنا، «تبعیض الروایة» یا «تقطیع الروایة» و یا «تفقیر الروایة» هم گفته می شود. 3️⃣ اصل سوّم: کثرت نقل روایت در این اصل ما تلاش می کنیم تا متوجه شویم که آیا روایت مورد بحث ما، در واقع یک روایت است یا دو روایت؟! فرضاً اگر دو یا چند روایت بوده، این چند روایت با یک سند صادر شده اند یا دو سند؟ همچین این چند روایت، از یک امام (علیه السلام) صادر شده اند یا از چند امام؟ در صورتی که از چند امام صادر شده بودند، از طریق یک راوی نقل شده اند یا چند راوی؟ همۀ این ملاک ها، در تصمیم و حکم نهایی ما در اخذ یا طرد روایت مذکور مؤثر است. به عنوان نمونه، در یک فرض، اگر چند روایت باشد که فقط توسط زراره - آن هم از یک امام - نقل شده باشد، اما در صورت دیگر، اگر چند روایات باشد که از طریق چند روای - آن هم از چند امام - نقل شده باشد، ارزش این روایات بسیار بیشتر از روایات فرض اوّل است؛ زیرا احتمال خطا و اشتباه یک نفر، بیشتر از خطای چند نفر است. 🔺 نکتۀ مهمّ: اوّلین و مهمترین ملاک در قبول یا ردّ روایات، فقط قرآن کریم است! اگرچه توجّه به این اصول در مواجهه با روایات بسیار مهم است، اما مبنای ما این است که ملاک اوّلی و اصلی برای قبول یا ردّ روایات را قرآن کریم می دانیم، و از سایر معیارها در طول قرآن و در مرتبۀ بعد از آن بهره می بریم، نه اینکه بدون توجه به هماهنگی و انطباق یک روایت، به صرف اینکه سندش قوی باشد آن را قبول کنیم، یا به مجرّد اینکه سندش ضعیف باشد آن را رد کنیم! ما از این اصول حدیثی و رجالی، به عنوان شاهدی برای تقویت یا تضعیف فهم خود از آیات قرآنی بهره می گیریم. 🔸 اصل این مباحث به طور تفصیلی و مستند، در کتاب «میزان تصحیح الموروث الروایی» آمده است. ✅ https://eitaa.com/alhaydari