نام خداوند وصیت خود را شروع میکنم:
حقیقتا من خود را کوچکتر از آن میدانم که وصیت اخلاقی کنم چون خودم سراپا عیب و نقص هستم و از این امور صرف نظر میکنم. ائمه اطهار و قرآن به اندازه کافی نکات اخلاقی را تذکر دادهاند.
و اما از برادران و هر کسی از من بدی و آزاری دیده است (میخواهم) به بزرگواری خودش مرا ببخشد.انشاءالله خداوند هم از همه تقصیر ما بگذرد.
ای برادران و آشنایان؛
بدانید برای هر کسی کربلایی وجود دارد. تا ما را با کربلا نیازمودند از این دنیا نمیبرند. پس برادران ببینیم کجای تاریخ زندگی میکنیم.
دنیا را مینگرم، هیچ چیز جذابی جز خداوند و نماز و قرآن و اهل بیت نمیبینم.
برادران! همیشه به یاد شهدا باشید که صراط مستقیم صراط شهداست و بس. هر کس طالب وصول الی الله است باید بداند که تنها راه آن راه شهداست. آری سیدالشهداء اسوه ایثار و شهادت این را به ما فهماند است که راه اصلی وصول الی الله شهادت است.
و در آخر توصیهای به برادران طلبه این است که در کنار علوم رسمی و عقلی در پی علوم قلبی و معرفتی هم باشند که بوسیله عبادت و اعمال نیک حاصل میشود. و الحق علوم الهی که فقط خاصه بندگان خاص خداست بوسیله اعمال صالحه به وجود میآید نه در کتاب ها.
علم الهی را با ایثار و گذشت و اعمال صالحه [میتوان] کسب کرد. اینجاست که خداوند معلم انسان میشود.
پس ای برادران طلبه سعی کنید روحیه جهادی خود را نگه دارید که اگر غیر این باشد این کتابها حجاب اکبری میشود و تو را از جهاد فی سبیل الله باز میدارد و شیطان زمزمههایی چون مداد العلماء افضل من دماء الشهدا در گوش تو زمزمه میکند و تو را از جهاد باز میدارد. عجب علم حصولی افضل از علم حضوری میشود.
پس برادران! بدانید که باب جهاد باب اولیاء خاص خداست. و بدانید که بالاتر از هر نیکی، نیکی وجود دارد تا این که شخص شهید شود، دیگر بالاتر از [آن] نیکی وجود ندارد.
شهادت خط پایان عاشقی است. شهادت آخرین مقام قرب است که احرار را فقط بدان راه میدهند و لا غیر.
اینک بدان که عرفان حقیقی، عرفان سیدالشهداست. عرفان امام علی (علیه السلام) است که در جهاد و جبههها نمایان است و آخرین مرحله عرفان را سیدالشهداء با خون خود اثبات کردهاست پس گول عرفانهای کذایی را نخورید که عرفانهای بدون زحمت و تن پروری است.
عرفان حقیقی عرفان حسین (علیه السلام) است و بس. عرفان امام خمینی و یاران آن است.