همسر شهید مدافع حرم :  اینکه شهیدان زنده‌اند و زندگی می‌کنند بیراه نیست، چراکه حضورش را همیشه در کنارم احساس می‌کنم، با حضورش زندگی می‌کنم، در حضورش صحبت می‌کنم، در صحبت‌هایمان مشکلاتم و دل‌تنگی‌هایم را برایش می‌گویم و از اینکه چقدر زندگی بدون او در این دنیا برایم دشوار است، آری من هنوز هم با آقا سجاد زندگی می‌کنم، دل‌تنگی سخت است و طاقت‌فرسا، این معامله‌ای باشد با حضرت زینب و حضرت زهرا(س) تا در روز قیامت با نگاهی ویژه به خود و فرزندانمان جبران شود. ان‌شاءالله...  مهریه شاخه‌های گل نرگس و ادای دین شهید بعد از شهادت وی به بیان خاطره‌ای شیرین از حضور شهید در زندگی‌شان پرداخت و خاطرنشان کرد: این گفته‌ حضور شهدا و زندگی آن‌ها بعد از شهادت، در طول زندگی با شهید برایم محقق شده است. دو ماه بعد از شهادت آقا سجاد عازم سفر مشهد می‌شدیم که برای خداحافظی به گلزار شهدا رفتیم، بر روی مزار شهید سیرت نیا که (شهادت ایشان به فاصله دو هفته بعد از شهادت آقا سجاد بود) دسته‌گل نرگسی وجود داشت. با مشاهده نرگس‌ها داغ دلم تازه شد...(مهریه‌ی من 14سکه به همراه 314شاخه گل نرگس است) همیشه به آقا سجاد می‌گفتم مهریه‌ام را برایت بخشیده‌ام اما گل‌های نرگس را باید برایم بخری ... البته کل مهریه‌ام را بخشیدم حتی آن گل‌های نرگس‌ را... اما در فصل گل نرگس به دلیل علاقه زیاد من به این گل برایم می‌خرید.  بانو علی پرست با سوز و آهی سنگین ادامه داد: فردای آن روز وقتی به مشهد رسیدیم بعد از کمی استراحت به سمت حرم امام رئوف حرکت کردیم، بعد از شهادت آقا سجاد تنها جایی که آرامش عجیبی پیدا می‌کنم یکی حرم حضرت معصومه(س) و دیگری حرم امام رضا(ع) است. برای خروج از در باب الرضا آقایی را با سه‌شاخه گل نرگس در دست دیدم که از این سه‌شاخه یکی را به فاطمه رقیه و یکی را به پدرشوهرم و دیگری را به من داد، بلافاصله فاطمه ‌رقیه و پدرشوهرم گل‌هایشان را به من دادند و هر سه‌شاخه گل به من رسید. وقتی به حکمت اینکه آن مرد چه کسی بود و چرا آن موقع شب آنجا ایستاده بود و چرا سه‌شاخه‌ آخر گل نرگس‌هایش باید به من می‌رسید فکر می‌کنم و جز این نمی‌بینم که شهدا زنده‌اند و دست‌هایشان خیلی باز است و این‌گونه بود که حضور همسرم برایم پررنگ‌تر جلوه‌گر شد.