هیات!..... یک هیات است خوب و وزین سینه می‌زند جوری دگر، چنان و چنین سینه می‌زند غولی غریب‌کُش که میاندار هیات است آن‌گونه که بیا و ببین! سینه می‌زند با دست‌های باز شده می‌پرد هوا تا می‌رسد به روی زمین سینه می‌زند بزم عزا که نیست، بساط ریای اوست اصلا فقط برای همین سینه می‌زند در هیئتی که امر به معروف مرده است در بین جمع ، شمر لعین سینه می‌زند جایی که مرده نهی ز منکر عجیب نیست خیلی قشنگ ،دشمن دین سینه می‌زند یک گوشه حرمله به سرش مشت می‌زند خولی سه ضرب ،زار و حزین سینه می‌زند چون ابن سعد و ابن زیاد آمدند هم... آن نوحه‌خوان قصه شد،این سینه می‌زند اصلا کسی به فکرِ زمان نماز نیست! هیات که نیست! لشکرِ کین سینه می‌زند دینِ بدونِ امرِ به معروف مرده است.. دین‌ را رها کنید!... لِنین سینه می‌زند