🔹 یادداشت زیر، یادداشت آقای حکیمی‌فرد یکی از اساتید و مروجین طب اسلامی است که برای این حقیر ارسال کرده است: بسم الله الرحمن الرحیم از آنجا که در دهه های اخیر، طب اسلامی به طور اجتهادی و کاربردی برای اولین بار توسط آیت الله تبریزیان مطرح شده و به شکل چشمگیری در حال گسترش است؛ به ناچار طب اسلامی و آیت الله تبریزیان با هم چنان گرهای خورده اند که فارغ از صحیح یا غلط بودن آن باعث شده منتقدان به شخص آیت الله تبریزیان و طب اسلامی بدون تفکیک این دو از هم در فضائی غیر عالمانه و گاه احساسی از ضعف یکی برای ناکارآمدی دیگری استفاده کنند. آنان که طب اسلامی را قبول ندارند از سهوهای آیت الله تبریزیان استفاده میکنند و آنان که با ایشان مشکل شخصی دارند موثق نبودن روایات و گاه کتب روائی را بهانه قرار میدهند. این نوع عقب افتادگی علمی موقعی به اعلا درجه قباحت میرسد که از طریق طلاب، اساتید و مدعیان حوزه علمیه و بدون تحقیق مطرح شود. شکی نیست که آیت الله تبریزیان از قویترین علمای حاضر اصول فقه حوزه علمیه بوده و سابقه تدریس و مهمتر از آن تألیف کتب فقهی و روائی ایشان دلیلی بر این مدعا است. اما آنچه باعث شده افرادی ایشان را در زمره اخباریون قرار دهند فهم دقیق و قدرت بالای ایشان در نقد اصول فقه است. در واقع اگر ایشان بدون فهم صحیح از اصول فقه آنچه را که دیگر علما تحریر فرموده بودند تقریر کرده و کورکورانه در کرسی های درسشان به قیل و قال های دیگر علما می پرداختند حتما از بهترین علمای حاضر علم اصول بودند اما اکنون که قدم فراتر گذاشته و با ذکاوت و البته پشتکاری که به خرج داده به نقد مکتب اصولی علما پرداخته اند باید مورد بدترین هجمه موجود در حوزه علمیه واقع شوند. این در حالی است که انگ اخباری گری از قویترین ابزار هلاکت متهمان است. اخباری گری در حوزه علمیه همانند ضد ولایت فقیه در سیاست است و ضعیف ترین افراد برای نقد مخالفانشان از این حربه استفاده میکنند. این که چرا مدعیان کارشناسی علوم دینی این گونه با این مسئله برخورد میکنند جای بسی تعجب دارد گذشته از این که افرادی دیگر بدون ذره ای تحقیق به نشر آن می پردازند. به نظر میرسد با وضوحی که در اشکالات وارده به اتهامات نداشته این استاد وجود دارد، غرائض شخصی بیشتر دخیل هستند تا نقدهای علمی. آقایان علما که هیچ، عامه مردم می دانند در مباحث علمی هیچ گاه گفت و شنود های مهمانی و پای سفره برای اثبات ادعا ملاک نیست هرچند این گفت و شنود ها حول مسائل علمی باشد. علم فضای خاص خود را دارد مخصوصا برای کسی که ده ها تالیف و صدها سخنرانی دارد. واقعا اگر فضائی علمی برای مباحثه های رودررو بین آقایان و آیت الله تبریزیان وجود ندارد بهتر است به تألیفات و یا سخنرانیهای علمی و نه تبلیغی ایشان استناد شود تا به گفتگوهای داخل مهمانی و موقع نوشیدن چائی. از طرفی ارتباط بین توقیفی بودن طب و جریان اخباری گری برای افرادی که کمترین مطالعه در علوم دینی دارند بی معنی است. این نظریه چندین قرن قبل از پیدایش مسلک اخباری گری توسط یکی از قوی ترین علمای اصول مطرح شده. شیخ مفید )ره (از عالمان بزرگ قرن پنجم شیعه در کتاب شریف «تصحیح اعتقادات الإمامیه «با نقد دیدگاه استادش شیخ صدوق )ره (میفرماید: الطب صحیح و العلم به ثابت و طریقه الوحی و إنما أخذه العلماء به عن الأنبیاء ع و ذلک أنه لا طریق إلى علم حقیقه الداء إلا بالسمع و لا سبیل إلى معرفه الدواء إلا بالتوقیف فثبت أن طریق ذلک هو السمع عن العالم بالخفیات تعالى. تصحیح اعتقادات الإمامیه ؛ ص ۱۴۴ . از این گذشته روایات ما که مستقیم یا غیر مستقیم متضمن این مفهوم هستند در حد تواتر است. توصیه میشود متن رساله اهلیلچ امام صادق، توحید مفضل، و حدیث تسعه عشر به عنوان نمونه مطالعه شود. از اینجا معلوم میشود منتقدان، یا طب را در زمره علوم دینی نمیدانند که در اینصورت نیازی نیست به نقد آیت الله تبریزیان بپردازند و حتی اگر خود صاحب نظر نیستند میتواندن به نظرات علمائی چون شیخ صدوق) ره (استناد کنند و یا اینکه اطلاعات کافی حوزه طب ندارند که نباید خود را کارشناس تمام علوم دینی بدانند. مهمتر از این کسی که ۵۰ صفحه از جلد اول کتاب دراسه را مطالعه کند دو مطلب را به وضوح میفهمد. اول اینکه نگارنده این کتاب اصولی است و نه اخباری و دوم اینکه ایشان اصول طب را توقیفی و فروع آن را تطبیقی میداند تا جائی که شاید یکی از ایراد های وارده به ایشان مشخص نکردن حدود و باز گذاشتن دست عقل و تجربه در طب باشد. جای بس شگفتی است که کسی هر چهار جلد کتاب را بخواند و نه تنها این مطلب ساده را متوجه نشود بلکه به ایراد مطالبی صد درصد خلاف واقع بپردازد. به نظر میرسد منتقد در مواقع مطالعه کتاب دقت کافی نداشته اند که انشاالله همینطور باشد.