💠 خودسوزی اُتوریته طب اسلامی با هیزم «هاریسون»!. ▪️ تحلیلی پیرامون سوزاندن کتاب هاریسون توسط مدعی دروغین طب اسلامی 🆔 @ali_amiry_ir •┈┈┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈┈┈• ❁ـ﷽ـ❁ 🔸 همه شاهد اقدام نسنجیده مدعی دروغین طب اسلامی بودیم. بدون شک این اقدام مذبوحانه، آن هم در عصر تکنوپولی، نه پسندیده است و نه اثر گذار! صادقانه معترفم که دست الفاظِ حقیر، از توصیف این همه بلاهت کوتاه است و یارای اَدای حقِ مطلب را ندارد. یادتان باشد که رنج درختان جنگل از تبرِ آهنی نیست، بلکه از دسته آن است که از جنس خودشان است. حقیقهً جریان موجود طب اسلامی برای چون منی، به مثابه آب دهان سر بالاست. 🔹 آنچه که به ظاهر سوخت و دود شد، مشتی پاپیروس بی جان بود! اما در واقع هیزمِ خودسوزیِ حضراتِ مدعی طب اسلامی بود و تا دودمانِ سلفی مسلکشان را به باد ندهد، خاموش نخواهد نشست. چنگ کشیدن به کتابی که نماد پزشکی رایج محسوب میشود حتی اگر سراپا سقیم هم باشد – که نیست – اماره جهل کسانی شد که بضاعتِ مُزجاتِ علمیشان را در طب و فقه الحدیث، سالهاست صِیحه می زنیم. به تعبیر امام امت بالاترین قذارات معنویّه، که تطهیر آن را با هفت دریا نتوان نمود، قذارات جهل مرکّب است. خدا می داند که هم از لبخند لبریزم و هم از گریه فراوان! لبخند برای سادگی، سفاهت، مفاخره و مکابره این حضرات! و سراپا گریه ام برای مظلومیت مرویات معتبر طبی که اینگونه در چنگال مشتی نااهل به محاصره در آمده اند. 🔸 کسانی که حتی توانمندی تمشیتِ یک کانال تلگرامی را نیز ندارند و روز و هفته ای نیست که افاضاتشان در فضای مجازی مایه مضحکه اَعداء نباشد، ردای براندازی طب شیمیایی برایشان گشاد تر از حد تصور است. با مفتوح شدن باب اقدامات داعش گونه، قطعا زمینه برای به مُحاق رفتن کثیری از خزائن موثق و وحیانی طبی فراهم می شود و عرصه برای بی دینان حوزه سلامت فراخ! و در نهایت آنچه ذبح می شود، مجامع موثق حدیثی است که به قتلگاه شبه علم و خرافه انگاری می رود. 🔹 بنده نه سمپات تربیت شدگان ساینتیسمِ پزشکی هستم و نه ارادتی به کارتل های صهیونیست و مافیای داروسازی عصر حاضر دارم و نه حتی دلدادگی خاصی به جریان موسوم به «طب ایرانی»! همه را میکاوم و آزادانه رد یا قبول می کنم. لذا اگر این را صادقانه مُقر نباشم جفا در حقِ «تجربه» کرده ام. کراراً برای تکمیل زنجیره مطالعاتم در کتاب «هاریسون» جستار داشته ام و در مطاوی آن مطالب مفید در حوزه نشانه‌شناسی، تشخیص و سبب‌شناسی کم ندیده ام و هیچگاه آن را در رده کتب ضاله به حساب نمی آورم. «فاعتبروا یا اولی الالباب»! آنچه در این مقال حیاتی است واکاوی ابعاد و بررسی علل این اقدامات افراطی و مشمئز کننده است. لذا حرف دل را به قلم سپرده و در چهار بخش، چشمان شما را به نکاتی مهمان می کنم: 1️⃣ ریشه این فتنه را در قرون هفتم بدانید! آن زمان که مجلسی ثانی در بحار الانوار نوشت: «کتاب طب الأئمه … لیس فی درجه سائر الکتب لجهاله مؤلفه و لا یضر ذلک‏ … فی الأدویه و الأدعیه لا نحتاج إلى الأسانید القویه». علامه مجلسی خشتِ کجی را بنا نهاد که امروز کجی آن را در ثریای جریان طب اسلامی به نظاره نشسته ایم. دریافته های این طلبه ابجدخوان آن است که خبط استراتژیک محدثین قرون هفتم تا دهم هجری، در نقل مرویات نامعتبر طبی و اعتماد نابجا به برخی کتب حدیثی، تخم فسادی را کاشت که امروز ثمرِ آن، تفکرِ متصلب مدعیان طب اسلامی است. ضربه سهمگینی که ناخواسته از این اعاظم به بدنه حدیثی شیعه وارد شد ای بسا تا عصر ظهور هم قابل جبران نباشد. (البته نگارنده متذکر می شود که ابداً رویه علامه مجلسی و هم اقرانشان در فهم و بررسی رویات طبی با مدعیان طب اسلامی یکسان نبوده و تفاوت ماهوی دارد) آنچه که استنادات بی ضابطه و اجتهاد های افسارگسیخته به مرویات غیر موثق طبی را رقم زد ریشه در تسامح حدیثی در قرن هفتم تا دهم هجری دارد. تا زمانی که در حوزه علمیه روش های اعتبارسنجی و فقه الحدیث به سامان نیاید و فقاهت ورزی در مقام درخور خود ننشیند و معرفت عالمانه افعال خداوند در طبیعت، نه با نگاه داروینی و همسو با مدرنیته، بلکه با نگاهی هماهنگ با تمدن سنتی و وحیانی انبیاء، کاویده و پژوهش نشود، باید همچنان نظاره گرِ افراط های حضرات طب اسلامی باشیم. 2️⃣ «این» افراط ها، نتیجه «آن» تفریط ها است! اَجلایی که به مناصب رده بالای حدیثی در قم تکیه زده اند و در موسسات، پژوهشگاه ها و هیئت علمی ها جا خوش نموده اند و با تبختر سخن از تیغ تیز علم رجال می گویند و چگونگی تشخیص وَضع و جَعل مرویات طبی را در کُتُبِی چون «الموضوعات» و در خلال مطالب بی مایه افرادی چون «ابن جوزی» دنبال میکنند، الان عمامه شان را بلند تر و کلاهشان را بالاتر بگذارند! طبعاً بیراهه رفتن شما حضرات، از بیابان سر درآوردن آقایان طب اسلامی است! ادامه 👇