بلوغ فکری و معنوی
انسان همانند بلوغ جسمی و جنسی، به بلوغ فکری و معنوی نیز دست مییابد. با این تفاوت که بلوغ جسمی و جنسی امری اجتنابناپذیر در روند زندگی است، اما بلوغ فکری و معنوی فرد، ارادی و وابسته به نوع اندیشهها، باورها و رفتارهای اوست.
🔹
کودکی، نا آگاهی و سرکشی:
به یاد دارم در دوران کودکی گاه از دست پدر و مادرم دلخور میشدم. چرا که مدام به کارهایم ایراد میگرفتند. "این غذا را بخور، آن خوراکی را نخور، این لباس را بپوش، آن را نپوش، اینگونه حرف بزن و آن حرف را نزن، اینجا برو، آنجا نرو، با غریبهها جایی نرو، از غریبهها چیزی نگیر، با اینجور آدمها دوست نشو، این ساعت به کوچه و خیابان نرو و..." .
اما من دلم میخواست هر چه دوست دارم بخورم، هر جا دلم میخواهد بروم، با هر کسی عشقم میکشد دوست شوم، هر لباسی که میپسندم بپوشم. دلم میخواست کاملاً آزاد باشم، خوش بگذرانم، اما نمیشد. پدر و مادر "موی دماغم" بودند! هر وقت هم که اعتراض میکردم، میگفتند: "به خاطر خودت میگویم! اینها به نفع خودته! ما واقعاً تو را دوست داریم و خیر و صلاح تو را میخواهیم!"
آری! در دوران کودکی، دنیایی از خواستهها و تمایلات، ما را احاطه میکند. میل به آزادی مطلق و رهایی از قید و بندها، در تقابل با دستورات و محدودیتهای والدین قرار میگیرد. در این دوران، درک فلسفه این محدودیتها دشوار است و گاه منجر به دلخوری و چالش با بزرگترها میشود.
🔹
تجربه، آگاهی، درک والدین:
حالا که بزرگ شدهام، درس خواندهام، تجربه اندوختهام، سرد و گرم روزگار را چشیدهام، دنیای اطرافم را شناختهام، اطلاعات و آگاهیم زیاد شده، تازه میفهمم که پدر و مادرم چقدر من را دوست داشتند!
آری! حال که تجربه و آگاهی، افق دید مرا گسترش داده است، درک میکنم که آن "نه" ها و "ممنوعیت" ها، ناشی از دلسوزی و عشق بیحد و اندازه والدین بوده است.
حالا میفهمم که همه آن امر و نهیها برای حفظ سلامتی جسمی، ذهنی و روانی من و تربیت درست من بود! قدردانی از این عشق و فداکاری، درک عمیقتری از جایگاه والدین و ارزش اطاعت از آنها را به ارمغان میآورد.
خدا میداند که اگر امر و نهی و راهنماییهای آن روزهای پدر و مادرم نبود، امروز مانند خیلی از بچههای دیگر چه سرنوشت شوم و بدی پیدا کرده بودم! ناهنجاری و مشکلاتی چون اعتیاد، ترک تحصیل، سوزاندن فرصت های طلایی، هدر دادن جوانی و در نهایت، یک عمر ندامت، حسرت و پشیمانی مانند خیلی های دیگر می توانست دامن من را هم بگیرد! جالب اینکه حالا خودم نسبت به تربیت بچههایم خیلی بیشتر از پدر و مادرم حساسیت دارم!
🔹
درک حکمت امر و نهی الهی:
حالا که خوب فکر میکنم، میبینم ماجرای ما آدمها و امر و نهی الهی نیز همین گونه است. هر چه قدر که آدمی بزرگتر، عاقلتر، آگاهتر، پختهتر، با تجربهتر و فهمیدهتر شود، بیشتر به دلایل، حکمت ها و ارزش امر و نهی الهی پی میبرد. بهتر میفهمد که همه آنها به سود خود انسان و زندگی دنیا و آخرت اوست. درک عمیقتری از حکمت و فلسفه دستورات الهی پیدا میکند.
در این مرحله، اطاعت از خداوند، نه از روی اجبار، بلکه از سر عشق، معرفت و قدردانی از نعمات بیکران الهی صورت میگیرد.
راز اینکه پیامبران، امامان و اولیای الهی بدون کمترین چون و چرا، به دستورات خداوند عمل میکردند، در همینجا نهفته است. آنها به قله آگاهی و معرفت رسیدهاند. فلسفه و حکمت همه چیز را میفهمند.
اگر کسی به این بلوغ عقلی و معرفتی برسد، خوب میفهمد که خدا و انبیای الهی نسبت به انسانها بسیار بسیار مهربانتر و دلسوزتر از پدر و مادر آنهایند!
إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ؛ خداوند نسبت به مردم مهربان و دلسوز است.( حج/ ۶۵) رسول خدا(ص) حتی به شدت دلسوز مشرکان و بت پرستان بود! وقتی می دید که ایمان نمی آورند، نزدیک بودن جان به جان آفرین تسلیم کند:لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ.( شعرا/۳)
🔹
خدایا! بالغمان کن!
خدایا! کمکمان کن تا بزرگ شویم! به بلوغ عقلی، فکری، معرفتی و معنوی برسیم تا دلیل، حکمت و ارزش امر و نهی تو را که در قرآن کریم و از زبان پیامبر اکرم(ص) و پیشوایان معصوم(ع) بیان شده است، بهتر و بیشتر بدانیم!۱۴۰۱/۱۲/۶
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
@aliasadizanjani110