🔰
صحنه ای که به چشم خدا هم آمد.
امشب حین منبر متوجه صحنه ای از یک آیه شدم
برایم جالب بود.
در آیه 92سوره توبه وقتی که سپاه اسلام در شرف لشکر کشی برای جنگ تبوک هستند
چند پیرمرد را تصویر میکند که رسول خدا وسیله ای برای بردنشان به جهاد ندارد.
قدرت پیاده روی هم بخاطر مسافت دور ندارند.
جامانده اند ولی آرزو دارند.
خدا هم در آیه قبلش تکلیف کسانی که معاف از جنگ هستند را معلوم میکند
«لیس علی المرضی و..... حرج»
اما در آیه بعد اختصاصا ازین گروه جامانده هم حرف به میان می آورد حتی
حالات درونی آنها را بازگو میکند.
«تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُون»
🔶
چشمشان پراز اشک است که نمیتوانند کاری برای خدا کنند.
به گمانم آنقدر این صحنه دل خدا را برده که یک آیه برایش فرستاده
وگرنه آیه قبل تکلیف معافین از جنگ را مشخص کرده بود.
🔶
آرزومندان خدمت درین روزهای کربلا و حسین و محرم کجایند.
هرچه آرزویت نیافتنی تر بیشتر به چشم خدایی و بیشتر به چشم حسینی.
البته اگر برای نرسیدنش اشک داری.
علی صمیمی 1400.5.8
☑️
@ali_samimi71