ما دو پیالهایم که لبریز بادهایم
این دو پیاله را به ملک هم ندادهایم
تا وقت میکنیم حسینیه میرویم
ما سالهاست شیعهی گریان جادهایم
با هر سلام صبح به آقای بی کفن
انگار روبروی حرم ایستادهایم
با رعیتیِ خانهی ارباب با وفا
احساس میکنیم که ارباب زادهایم
شکر خدا که نان شب ما حسین شد
ممنون لطف مادر این خانواده ایم
بال ملائک است که ما را میاورد؛
یعنی سوارهایم اگر چه پیادهایم
داریم با حسین حسین پیر میشویم
خوشحال از این جوانی از دست دادهایم