ابلیسِ ملعون خویش را بیکار نگذاشت بیت خدا را نیز بی آزار نگذاشت گفتند زهرا پشت این در ایستاده گفتند او را راحتش بگذار، نگذاشت در شعله ور شد! غنچه اش را در خطر دید میخواست برگردد ولی دیوار نگذاشت سعی فراوان کرد حتی بین آتش در را نگه دارد ولی مسمار نگذاشت دیگر نشد پای علی برخیزد از جا میخواست برخیزد، تن تبدار نگذاشت شاید از آن پس مرتضی هر خانه ای ساخت دیگر به روی درب آن مسمار نگذاشت @ali_zolghadr