اخلاق باور و نقد
✍مبنا و اساس اخلاق باورْ حق¬جویی یا تعهد به حقیقت است. اساس در احساس و عواطف نسبت به دیگران خیرخواهی است. جوانمرد در مقام باور باید دنبال حقیقت باشد و برای رسیدن به آن باید از تعصب و تقلید و زودباوری و هر نوع مغالطه تا آنجا که می¬تواند اجتناب کند و از هیچ کوششی برای فهم درست و سنجیدن و آزمودن دریغ نکند. برای باورکردن به چیزی باید سخت¬گیر بود، چرا که همۀ زندگی انسان مبتنی بر باورهای انسان است. اگر باورهای ما خطا باشند مسیر زندگی ما نادرست طراحی می¬شود و آنچه را که به خیال خود خوب می¬پنداریم ممکن است خطا اندر خطا باشد. «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا. بگو که آیا میخواهید شما را بر زیانکارترین مردم آگاه سازیم؟ آنها کسانی هستند که سعیشان در راه زندگی دنیا تباه گردید و به خیال باطل میپنداشتند که نیکوکاری میکنند.
البته دقت کردن در مقام باور غیر از وسواس و لجبازی است؛ وسواسی که ما را از رسیدن به حقیقت ناامید کند و به سوفسطائی¬گری بکشاند نیز خود نوعی ناهنجاری ذهنی و مانع حقیقت¬جویی است. در هر امری خوب است انسان جانب اعتدال را رعایت کند. در همۀ این امور ما به قدر توان و طاقتمان وظیفه داریم و به بیش از آن موظف نیستیم. اگر همۀ توان خود را بکارگیریم اما ناخواسته دچار خطا شویم معذوریم. در هر حال باید امیدوار باشیم که اگر نیت خود را خالص کنیم و صداقت و جدیت داشته باشیم خداوند ما را یاری و هدایت خواهد کرد. خداوند وعده داده است که همراه و پشتیبان اهل ایمان و تقوا و احسان و صبر و مجاهده است. «اِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَالَّذینَ هُم مُحسِنون»؛ «اِنَّ اللهَ مَعَ الصّبِرین»؛ «اَنَّ اللهَ مَعَ المُؤمِنین»؛ «وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا.»
در مقام نقد نظر دیگران نیز باید حقیقت¬جویی و انصاف سرلوحۀ ما باشد. نخست باید کوشید به فهم درست و بی¬طرفانه¬ای از آن نظر رسید. سپس باید کوشید تقریری درست و منصفانه از آن همراه با ادلّه و شواهدش را ارائه کرد. آنگاه با رعایت همۀ ضوابط منطقی و اخلاقی کاستی¬های آن را نشان داد. در غیر این صورت آن نقدْ معتبر نیست و شایستۀ عنوان نقد نخواهد بود. در نقد باید از روش¬های غیرعقلانی و غیراخلاقی اجتناب کرد و کوشید تا حد ممکن از مغالطات دوری نمود.
استفاده از روش¬های غیر اخلاقی همچون تحریف یک سخن، تقطیع یک سخن، ارائۀ تعبیر و تفسیری خلاف مقصود گوینده از سخن، نادیده گرفتن شواهد و ادلۀ آن سخن، استهزاء و هوچی¬گری-کردن، و به¬جای نقد سخن به تخریب گوینده پرداختن و برچسب زدن، خلاف مروّت و جوانمردی است. متأسفانه استفاده از این¬گونه روش¬های غیر اخلاقی و ناجوانمردانه به ویژه در دو حوزۀ مجادلات دینی و منازعات سیاسی بسیار رایج است.
بر گرفته از کتاب
حکمت و حکایت جوانمردی، ص ۲۷۳
http://eitaa.com/dreshkevari