این پازل را شما جور کنید قطعه اول:دیشب همسر یکی از رفقایم بهمراه مادرش حوالی منطقه تهرانپارس تهران از دو دختر جوان با موهای افشان کتک خوردند .دخترها تاپ کوتاه به تن کرده بودند و نیمه برهنه،ظرافتهای بدنشان خوراک چشم پر کنی برای چشم چرانهای هوس باز بود. من به روش امروزی‌ها درباره ماجرا قضاوتی نمی کنم!! راستی‌ یادم رفت بگویم ،دخترها لباس نوخریده آنهارا را هم بردند... قطعه دوم :امشب در طول مسیر پیاده ام از محل کار تا مترو ، هم مسیر جوانی بودم که کوله بر دوش و هدفون درگوش از همه اتفاقات اطرافش بی خبر بود و غرق عالم خودش .او هم احتمالا هیچ کسی را قضاوت نمی کند چون اساسا قرار نیست از اطرافش خبری داشته باشد. من بازهم به روش امروزی‌ها درباره ماجرا قضاوتی نمی کنم!! قطعه سوم :فرزند نوجوان من و شما در سن بلوغ و فرزند آن دیگری در سن ازدواج در خیابان‌های این ابرشهر بی در و پیکر دارند رفت و آمد می کنند و دهها مثل آن دخترکان نیمه لخت آذین شده پیش چشمشان رژه می روند ... من به روش امروزی‌ها درباره این ماجرا هم قضاوتی نمی کنم!! قطعه چهارم :بی قضاوتی های ما و بی خیالی های آن جوان هدفون درگوش ، زن جوان و مادر سن و سال دارش را سپرد به باد کتکهای آن دخترکهای خودشیفته، غافل از اینکه فرزندان نوجوان ما فردا طعمه همان دخترکان دیشب خواهند شد چون دیگر زنان و مادران عفیفه ای نخواهند بود که از سرمایه های حيا و عفت این شهر دفاع کنند . عقل من در جور کردن قطعات این پازل مشوش، مفتون است ،قضاوت باشما... سیدعلی میرفخرائی @mirfakhraei_s