انصافاً این‌ جملۀ ایشان‌ حاوی‌ أسرار و دقائقی‌• است‌، و حقّ مطلب‌ همینطور است‌ که‌ افاده‌ فرموده‌اند. چرا که‌ در نماز اگر انسان‌ متوجّه‌ معانی‌ نماز شود که‌ مثلاً إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ به‌ معنی‌ آنست‌ که‌: من‌ فقط‌ ترا عبادت‌ میکنم‌ و از تو استعانت‌ می‌طلبم‌، ذهن‌ و فکر نمازگزار بدین‌ حقیقت‌ متوجّه‌ بوده‌ و از توجّه‌ کامل‌ به‌ خدا غافل‌ است‌؛ در حالیکه‌ باید توجّه‌ صد در صد به‌ سوی‌ خدا باشد و مخاطب‌ فقط‌ خدا باشد، و در اینصورت‌ دیگر توجّه‌ به‌ معنی‌ نیست‌ مگر به‌ نحوۀ آلی‌ و مِرْآتی•‌، همچنانکه‌ در نماز نباید انسان‌ توجّه‌ به‌ الفاظ‌ و عبارات‌ آن‌ داشته‌ باشد مگر توجّه‌ آلی‌ و مِرْآتی‌. زیرا اگر توجّه‌ به‌ الفاظ‌ نماز از صحّت‌ ادا کردن‌ و تجوید آن‌ و أداءِ از مخارج‌ آن‌ شود، دیگر آن‌ نماز، نماز نیست‌؛ نه‌ توجّه‌ به‌ خداست‌ و نه‌ توجّه‌ به‌ معنی‌. ولی‌ اگر توجّه‌ به‌ خدا شود و انسان‌ در خطاب‌ و مکالمه‌اش‌ با خدا لحظه‌ای‌ فرود نیاید، نه‌ فکر الفاظ‌ نماز را بنماید و نه‌ فکر معانی‌ آنرا، در اینصورت‌ تمام‌ الفاظ‌ خود بخود به‌ نحو آلی‌ و مِرآتی‌ یعنی‌ با نظر غیر استقلالی‌ آمده‌ و به‌ دنبال‌، جمیع‌ معانی‌ نیز به‌ طریق‌ آلی‌ و مِرآتی‌ نه‌ با نظر استقلالی‌ آمده‌ و همه‌ به‌ نحو صحیح‌ و مطلوب‌ أدا شده‌ است‌ بدون‌ آنکه‌ در توجّه‌ تامّ• به‌ خداوند و حضور قلب‌ خللی‌ وارد آید. در نماز که‌ أهمّ امور است‌ باید انسان‌ در حضور قلب‌ به‌ خدا منقطع‌ باشد و هیچ‌ خاطره‌ای‌ و اندیشه‌ای‌ از ذهن‌ عبور نکند، و این‌ فقط‌ در صورتی‌ امکان‌پذیر است‌ که‌ جملات‌ و عبارات‌ نماز که‌ طبعاً حاوی‌ معانی‌ خود می‌باشند بدون‌ اندک‌ توجّه‌ به‌ خود آنها در ذهن‌ بیاید و بر زبان‌ جاری‌ شود. در اینصورت‌ نماز، نماز است‌. یعنی‌ مخاطب‌ خداست‌؛ حضور قلب‌ با خداست‌. منبع https://eitaa.com/allame_hasanzadeh