🌷 حضرت علامه حسن زاده آملی (قدّسَ سِرّهُ) 🟢 باید دانست که وجودِ عقلانیِ هر حقیقت را رَبّ‌‌النّوعِ افراد مِثالی و طبیعیِ آن باید شناخت؛ یعنی مربّی و مُکمّل و صاحبِ عنایت به وجوداتِ مِثالیّه و طبیعیّه، که به منزله‌‌ی سایه‌‌ها و پرتوهای او هستند، می‌‌باشد. 🟡 و همیشه فیضِ الهی، از مَجرای وجود عقلانی به آنان می‌‌رسد. و همین وجودِ عقلیِ ابداعیِ هر حقیقتی است که در لِسان شَرعِ اَنور، تعبیر به مَلَک مُوکّل گردیده؛ مانند ملک موکّل آب، باد و غیره ... 🟢 فی‌‌المَثَل، انسان، وجودی مادّی و طبیعی دارد که مشهود و محسوس است. و وجودی مِثالی و برزخی دارد که اغلب در رؤیا و خواب دیدن، نمایان می‌‌گردد. 🟡 و(انسان) وجودی عقلانیِ صاف از آلایشِ حیوانی و مادّی دارد که تمام صفاتِ انسانیّت را به نحو اَقدس و اَرفع دارد. و به نظر دقیق، حقیقتِ انسان، همان وجودِ عقلیِ ابداعیِ اوست. اما وجود مِثالی و طبیعی، به منزله‌‌ی کِدرَت (= تیرگی) و سُفالِه (= اخصّ، پایین و پست) آن وجود است. 🟢 و چون این مطالب خوب دانسته شد و به خاطر سپرده گردید؛ می‌‌گوییم حقیقتِ زمان هم، که سال و ماه و هفته و روز و شب و ساعات و دقایق است، همین مراتبِ سه‌‌گانه از وجود را داراست. 🟡 اما وجودِ عقلیِ زمان، که بسیار بسیط و غیرقابلِ تعدُّد است آن را دهرِ اَعلَی گوییم. و آن حقیقت، سایه‌‌ی خود را بر سَر سال و ماه و لیل و نهار گسترده (است) و برای آنان، به منزله‌‌ی جان و روح است و یک فرد هم بیشتر نیست. 🟢 و اما وجودِ مِثالیِ زمان، که طرفِ موجوداتِ مثالیّه است، هرچند به بِساطَتِ وجودِ عقلی نیست لیکن از بِساطَت و وَحدت بی‌‌بهره نیست. و آن را دَهرِ اَسفَل خوانیم. 🟡 و اما وجودِ مادّیِ طبیعیِ زمان، همین مدّتِ گذشتِ حوادث است. که در آن قبل و بعد، و تقدُّم و تأخُّر، و اِنقسام و تجزیه، و تعدّد تصوّر می‌‌شود. و مورد حسابِ مُنجّمین است و فصولِ چهارگانه‌‌ و سال و ماه و ایّام می‌‌باشد. {ادامه دارد} 📗 رساله‌‌ی قرآن لیلةالقدر، صفحه ۲۰، ۲۱ https://eitaa.com/allame_hasanzadeh