آگاهی مفهومی یا دارایی؟ آگاهى مفهومى چندان كارى نمى رسد، من مى دانم مثلا فلان نوع حلوا را چگونه بايد پخت، آرد و روغنش چه قدر، آب و عسلش چه قدر. اما حلوا را نچشيده ام و آن لذتى را كه خورنده حلوا ادراك كرده است، من ندارم، به حلوا حلوا دهن شيرين نمى شود، تا نچشى ندانى . دانائى مفهومى غير از دارائى ذوقى و شهودى است. اين سخن در لذت، در اَلم هم چنين است، آنكه دندانش درد گرفت و به دندان پزشك رجوع كرده است، پزشك، مفهوم درد را ادراك مى كند، نه خود درد را، آن كه درد دارد، مى داند درد چيست. به قول حكيم سنائى در حديقه: آن شنيدى كه رفت نادانى بعيادت به درد دندانى گفت باد است زان مباش غمين گفت آرى، ولى به نزد تو اين بر من اين درد كوه پولاد است چون توئى بي‌خبر تو را باد است غرض اين كه بايد معانى واقعى اسماء و صفات الهى را دارا شد و آن كه به عرض رسانده ام، هر كس بدان پايه كه دارا است به همان اندازه انسان است و به همان اندازه قدر و قيمت دارد و بهمان اندازه قرآن و بهشتى بلكه بهشت است، اين دارائى است. ✍علامه حسن زاده آملی 📚 مجموعه مقالات •┈┈••✾🍀🕊🍀✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2535522313Ceab2c3dee7