. تو دفتر کارم نشسته بودم. یهو مامانی زنگ زد خیلی مضطرب بهم گفت شما مشاور نوجوونی؟؟ گفتم بله بفرمایین چی شده؟؟ گفت شمارتون از دوستم گرفتم..... شروع کرد به حرف زدن... .