✨﷽✨ ✍الاغی مورچه‌ای دید که همیشه بار می‌برد و خسته نمی‌شد. با مورچه نشست و گفت: به من نیز راز این همت عالیه‌ات را بیاموز، من همیشه تو را زیر بار می‌بینیم و حتی چندین برابر وزن خود بار برمیداری و خسته نمی‌شوی، اما من زیر اندکی بار طاقت ندارم و اگر بارم را زیاد کنند، کمرم خم می‌شود. مور به الاغ گفت: تو زمانی می‌توانی مانند من همیشه بار ببری و خسته نشوی و چندین برابر وزن خود بار برداری که بار را برای خود ببری. راز همت عالی من این است که من بار را برای خود می‌برم و تو باری که بر دوش می‌گیری به خاطر دیگران است. نتیجه اخلاقی این‌که، گاهی ما مطلبی یاد نمی‌گیریم که خودمان به آن نیازمندیم، بلکه یاد می‌گیریم بخاطر دیگران که، جایی آن مطلب را بگوییم تا به ما با سواد و عالم بگویند!! پس در نتیجه چیزی از علم یادمان نمی‌ماند و قدرت تحلیل مطلب را نداریم. یا برای مردگان خود پس از مرگ‌شان به خاطر ثواب رساندن به آنها احسان و اطعام به فقرا نمی‌کنیم، به خاطر خودمان به فامیل و دوستان و آشنایان اطعام می‌کنیم که نگویند ما انسان خسیسی بودیم. یا نماز و ذکر نمی‌گوییم به‌خاطر خودمان که خدا خلقمان کرده و مدیون نعمت‌های او هستیم، نماز و ذکر می‌گوییم به خاطر رفع حاجت‌هایمان. و... تمام این مثال‌ها فرق همت مور و الاغ است.