📝پيام مرجع عاليقدرحضرت آيتالله العظمى مظاهري«مدظلّهالعالی» به کنگره ملّی مکتب اخلاقی اصفهان
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
قالالله تَبارَک و تَعالی: «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا، فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا، قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا، وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا».
برگزاری همایش مکتب اخلاقی اصفهان – که در آستانۀ عید سعید غدیر و به منظور بررسی و معرّفی خاستگاههای نظری و عملی و بنیادهای فکری و نوآوریهای معنوی مدرسۀ اخلاقی اصفهان برپا گردیده– اقدامی شایسته و اهتماهی درخور تحسین و تقدیر است.
اصفهان، بیشک، همواره یکی از تأثیرگذارترین مراکز برجسته در فرهنگ و دانش و ادب ایران و اسلام بوده و از اینرو منشأ خدمات و تحوّلات بزرگ تاریخی نیز گشته است.
این کانون علمی و معنوی در درون خود، مکتب اخلاقی ممتازی را نیز دارا بوده است، که سازندگان و پردازندگان این مکتب، شخصیتهای مبرّز و متخلّق و معلّمان بزرگ اخلاق و تربیت بودهاند و آثار علمی و نظری آنان در ساحت دانش اخلاق، از یک سو، و سیرۀ عملی آنان در تهذیب نفس و سلوک معنوی، از سوی دیگر، در طی بیش از یک هزار سال، چنین مکتب ممتازی را سامان داده است.
چهرههای درخشانی از ابوعلی مسکویه و ابوعلی سینا و راغب اصفهانی گرفته تا ابنترکه اصفهانی و سپس بزرگانی چون شیخبهایی و علّامه مجلسیِ پدر و فرزند عالیقدر وی و فیض کاشانی و پس از آنان شخصیتهای جلیلی همچون آقامحمد بیدآبادی و ملّامهدی نراقی و فرزند برومند او و تا دوران معاصر، معلّمان متخلّقی همانند حاج میرزاعلیآقا شیرازی و حاجآقا رحیم ارباب و دیگران«قدسالله اسرارهم و رضواناللهعلیهم اجمعین»، همگی دانشمندان برجسته و وجوه علمی بزرگی بودهاند که مدرسۀ اخلاقی اصفهان را با گرایشهای مختلف عقلی و نقلی و با سرانگشتان دانش و سیرۀ خود، ساخته و پرداختهاند و از این جهت، حقّ آنان بر تاریخ فرهنگ و تمدّن این سامان و نیز موقعیّت معنوی و ایمانی اصفهان، حقّی بزرگ و ماندگار است.
اکنون با تکریم نام و یاد آن دانشی مردانِ پاک سیرت و تعظیم در برابر خدمات والای علمی و عملی آنان که کارنامۀ دین و دانش در این سرزمین را درخشان و فروزان ساخته است، و نیز با تقدیر از برنامهریزان و دستاندرکاران این همایش که اینک، شمیم معطّر یاد و نام آنان را پراکندهاند، در این مجال کوتاه چهار نکته را به حضور شما شرکتکنندگان گرامی معروض میدارم:
نکتۀ اول: در میان همۀ تعلیمات و معارف درخشانی که پیامبران الهی و اولیاء معصومین«صلواتاللهعلیهماجمعین» برای انسان، به ارمغان آوردهاند، هیچ گوهری به درخشش و دلربایی معرفتِ «اخلاق» نیست و از اینرو، به شهادت تاریخ، اولین و مهمترین رویکرد آن معلّمان بشریّت، «تزکیۀ نفوس و تهذیب دلها» بوده است، چنانکه قرآن کریم نیز مکرّراً بر این نکته، با بیانهای مختلف، تصریح میفرماید: «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ». نبیّاکرم و رسول خاتم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» که سرآمد و اشرف همه پیامبران الهی است و خداوند تعالی، آن وجود گرامی را به برخورداری از «خُلق عظیم» میستاید: «وَ إِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيمٍ»، نیز هدف از برانگیخته شدن خود به مقام والای رسالت را، تتمیم و تکمیل مکارم، شرافتها و اصول اخلاقی، برشمرده است: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ». بنابراین، پیام اساسی بعثت و رسالت ذاتی رسولان حقّ، «تحوّل روحی انسان» یعنی تطهیر وی از همۀ بدیها و رذیلتها و آراستن وی به همه خوبیها و فضیلتهاست و اگر ادّعا کنیم که تمام رهآوردهای بعثت در خدمت این رهآورد بنیانی و تعلیم این معرفتِ زیربنایی است، سخن به گزافه نگفتهایم.
از اینرو باید همۀ جهتگیریها در عرصههای علمی و در همۀ مجامع و معاهد علمی، «ساختن انسان متخلّق» و «تربیت عالم مهذّب» باشد.
نکتۀ دوم: «اخلاق»، معرفتِ معطوف به عمل است. رمز توفیق انبیاء و اولیاء الهی«علیهمالسّلام» نیز در درجۀ اول، عامل بودن خود آنان به حق و عدل بوده است. «سخنان صائب» آنان اگر با «عمل صالح» همراه و همدوش نمیشد، بیشک، اثر معکوس در مخاطبان مینهاد و هیچ جذبه و شوری در دلهای مستمعان ایجاد نمینمود.