روز مباهله🤲 🌴 🤲 🌴. اين روز از يك سو روز مباهله اهل بيت (عليهم السلام ) با نصاراى نجران است و از سوى ديگر نزول آيه تطهير در شأن اهل بيت (عليها السلام ) در اين روز بوده است . هنگامى كه اين آيه نازل شد پيامبر (صلى الله عليه و آله ) على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام ) را فراخواند و فرمود: اللهم هؤ لاء اهلى : ((بارالها اينان اهل من هستند)). نامه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به نصارى نجران در سال دهم هجرى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نامه اى به نصارى نجران فرستادند، به اين مضمون كه خداوند يكتا را عبادت كنند و مسلمان شوند، يا به مسلمين جزيه بدهند و به مذهب خود باشند و گرنه آماده جنگ باشند. بنى نجران در كليساى بزرگ خود به مشورت پرداختند، عده اى مانند سيد كه از بزرگان قوم بود و عاقب كه اسقف نجران بود مخالفت خود را با تسليم در برابر خواسته پيامبر (صلى الله عليه و آله ) اعلام كردند. در مقابل عده اى مانند ابو حارثه اسقف اعظم نجران كه ۱۲۰ سال عمر داشت و در باطن مسلمان بود با امر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) موافق بودند. بعد از دو روز مشورت قرار شد كتاب ((جامعه )) را كه صفات پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بعد از حضرت عيسى (عليه السلام ) را ذكر كرده بود، و صحيفه حضرت شيث (عليه السلام ) را بخوانند. در حضور جمع مسيحيان و فرستادگان پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فصلهاى جامعه قرائت شد و با اذعان به آنچه در جامعه آمده بود تصميم گرفتند هفتاد نفر از جمله سيد و عاقب و ابو حارثه را براى تحقيق به مدينه بفرستند. نجرانيان در مدينه آنان به مدينه آمدند و خدمت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) شرفياب شدند. هر چه آن حضرت دليل و برهان آورد آنان قبول نكردند و امر به مباهله واگذار شد. جبرئيل (عليه السلام ) نازل شد و اين آيه را آورد: فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع اءبنائنا و اءبنائكم و نسائنا و نسائكم و اءنفسنا و اءنفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله على الكاذبين : ((اگر كسى با تو مجادله كند بعد از علمى كه نزد تو آمده ، بگو بياييد تا فراخوانيم پسران خود و زنهاى خود و كسى كه به منزله جان ماست . آنگاه نفرين كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم )). لذا قرار بر مباهله شد و سيد و عاقب به محل اردوى خود در خارج مدينه رفتند. آنان با يكديگر مشورت كردند و بعضى از علماى آنها گفتند: ((اگر فردا محمد با اصحاب و جمعى كثير براى مباهله حاضر شود اين روش ‍ پادشاهان است و ترسى به خود راه ندهيد. ولى اگر خواص اهل بيت خود را آورده اين كار انبياء است )). 🌴🤲مراسم مباهله 🤲🌴 روز ديگر هنگام بالا آمدن آفتاب ، پيامبر (صلى الله عليه و آله ) دست على بن ابى طالب (عليه السلام ) را گرفت و از حجره بيرون آمد. امام حسن و امام حسين (عليهم السلام ) را پيش رو روانه فرمود و حضرت صديقه كبرى فاطمه زهرا (عليها السلام ) از پشت سر آمدند، تا بين دو درختى كه قبلا تعيين شده بود رسيدند. قبلا به دستور حضرت زير آن دو درخت را جارو زدند، و به عنوان سايه بان عباى سياهى بالاى درخت قرار دادند. مسلمانان مدينه هم آمدند، بنى نجران هم با فرزندان خود آمدند. پيامبر (صلى الله عليه و آله ) كسى را نزد سيد و عاقب فرستاد كه ما آماده ايم . اسقف با همراهان آمد و گفت : با چه كسانى با ما مباهله مى كنيد؟ پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((با بهترين اهل زمين و نيكوترين جهانيان نزد خداوند متعال زيرا كه از طرف خداوند متعال امر شده ام كه آنها را بياورم ))، و اشاره به آل عبا (عليهم السلام ) فرمودند. سيد و عاقب و اسقف همين كه چشمشان به پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و آل عبا (عليهم السلام ) افتاد، وحشت كردند به حدى كه چهره هايشان زرد شد. ابوحارثكه ميل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده ، پا پيش ‍ گذاشت و دست سيد و عاقب را گرفته پس كشيد و آنها را نصيحت كرد و از عواقب اين مباهله مطلع كرد و گفت : صفات او و اهل بيت او را در كتابها خوانده ايد. اين محمد همان پيامبر است ، مگر نمى بينيد ابرهاى سياه را، و دگرگونى آفتاب را، و شاخه هاى درختان را كه خم شده ، و صداى مرغان ، و دود سياه اطراف و آثار زلزله را كه در كوهها نمودار شده است . آن بزرگواران منتظرند كه دست به دعا بردارند. به خدا قسم اگر سخنى گويند از ما نشانى نمى ماند. برويم و با او صلح كنيم . پرهيز نجرانيان از مباهله او را فرستادند و ابو حارث مسلمان شد و عرض كرد: مردم نجران پشيمان شده اند. حضرت فرمود: اسلام بياورند. گفت : قبول نمى كنند. فرمود: آماده جنگ باشند. گفت : قدرت اين كار را ندارند، ولى حاضرند جزيه را قبول كنند. پيامبر (صلى الله عليه و آله ) به امير المؤ منين (عليه السلام ) فرمودند: ((شرايط ذمه و مقدار آن را به آنها بگوييد)). بعد از معين نمودند جزيه و شرايط آن ، امير المؤ منين (علي