بسم‌الله «عدالت درحق و تکلیف» 💠نالان بوده‌ایم پاری وقتها، به خاطر اینکه برایمان جانیفتاده حق و تکلیف بین ما و همسرانشان از چه بابت است. ✳️ شنیده‌ایم، اگر می‌شد زن برکسی سجده کند، او شوهرش بود، بعد با خودمان گمان کرده‌ایم، عدالت کجا بود، خدا هم طرفدار کرده‌است نان به آن نشان که فرشته‌هایش، فارغ از تجردشان، در قالب مرد ظهور می‌کرده‌اند. 💠چند حرف فمنیستی هم به گوشمان خورده، گذاشته‌ایم کنار روایتهایی مثل اینکه بهشت زیر پای مادران است، یا اگر زن در خانه به نیت تقرب الهی، چیزی جا به جا کند، خداوند اورا با دیده‌ی مرحمت می نگرد یا اگرفرزندش را شیر دهد، خداوند تمام گناهانش را می‌بخشد‌، بعد نتیجه گرفته‌‌ایم اصلا عالم خلقت در خدمت مادران است و بعد کلا مردها را در عالم فاکتور گرفته‌ایم و آن قدر برطبل زنانگی و مادرانگی کوفته‌ایم، که ناخوداگاه مردهایمان، انگیزه و توانشان را برای مرد بودند برای قوام علی النساء بودن، از دست داده اند. 💠بعضی وقتها حتی پا فراتر رفته و زنان ما پا روی پا انداخته‌اند و با ژست روشنفکری دینی یا حتی اطلاع ازحقیقت دین، از وظایف انسانی خانه، استنکاف کرده‌اند و در قبال هرحرف و سخنی، همین احادیث نفهمیده را خوانده‌اند. 💠غافل از اینکه خداوندتمام جهان آفرینش و به تبع آن نظام خانواده و نظام حقوق زن و مرد را به گونه‌ای خلق کرده که به زن ومرد، نقش داده است. اینکه حق شوهر برزن، بزرگتر از حق زن برشوهر است به جهت قوانین نظام خانواده بر دوش همسر است. آن قدر هم قضیه‌ی دور از ذهنی نیست، همین که خودمان میدانیم ما زنها ، با تکیه برمردها از پس زن کی بر میایمم. در تربیت فرزندان وله خصوص دسرانمان، سخت به همسرمان محتاجیم و طبیعتمان همان پنبه و آتش است نسبت به مردها.مرد باید نان بیاورد و اقتصاد خانواده را بچرخاند، طبیعی هم هست که به تبع نقشش، حق برتری داشته باشد و این نه ربطی به انسان تر بودنش دارد نه به جایگاه رشد و تعالیش نزد خداوند‌ 💠 هرنقش، تکلیف دارد و حقوقی . خداوند هم این نقشها را تعریف کرده، هم اهمیتشان را بیان کرده تا انسانها بتوانند نقش خودشان را هم بشناسند هم با عمق تاثیر راهبردیش، آشنا شوند. 💠هم تکلیف تعیین کرده تا در هیاهوی زندگی و دم از حق و ناحق زدن و دعوای عدالت یا برابری، تکالیف همیشه پررنگ وبا اهمیت بمانند. در این سیستم است که زن، میفهمد همسری، حتی از مادریش با اهمیت تر است. وفرزندمی‌فهمد چرا حق ندارد نماز مستحب را به خاطر اطاعت پدر، باطل کند، اما برای مادر می‌تواند و بلکه باید این کار را بکند. تکالیف، قابل واگذاری نیستند اما حقوق قابل واگذاری اند. زن نمی‌تواند وظیفه‌ی همسریش را بردوش دیگری حتی هوویش بگذارد، اما اگر جایی حقی برعهده‌ی زن یا مرد بود، میتواند از حق بگذرد. و این می‌شود که مراجع تقلید، فتوا می‌دهند که زن می‌تواند کارخانه نکند یا بابتش پول تقاضا کند، اما در احادیث پر است ازثواب خانه‌داری زن، حقیقت حسن التبعل و خوب شوهرداری کردن، نخ ریسی و هزاران ثواب بابت جمع و جورخانه. 💠کنارهمه‌ی اینها، حواسمان باشد، با خدایی طرف هستیم که بهشتش برای خوبان، هم از سرتفضل است، زشت است از او نیاموزیم و در زندگی با کسانی که به هم تعهد داریم، وقت می‌گذرانیم، رابطه‌ی عاطفی و جنسی و خونی داریم، از راه صدق و محبت، وارد نشویم و همه چیز را حساب و کتاب حقوقی کنیم... خداوند باسهل گیران،سهل میگیرد و بهشتش پر است از ساده‌ها نه حقوق دانها. @zedbanoo