بسم الله
«به همین سادگی»
درماشین، درپناه تاریکی شب، پناه گرفتهام که دخترک دوسالهام طبق معمول همیشه بازی میخواهد و سواری میگیرد.
با ماشین دوستان امدهایم وجا برای ما هفتنفر، کمی تنگترشده. دوتا ازدخترها جلو، روی پای همسر نشستهاند.
فاطمه توی بغلم، دست می اندازد به گیرهی روسریِ لبنانی بستهام.
نمیدانم این لبنانی بستن، چه سری دارد که از بچه تا بزرگ دوسش دارند.
فاطمه هم انگار مدل لبنانی، که میبیند، چیزی مورمورش میکند، تازه این غیراز وقتهایی است که نماز میخوانم و از کمد چادر و روسریها را پخش میکند و روی سرمیکشد.
فاطمه، دست می اندازد زیرگیره و تا میخواهد بکشد، مانعش میشوم. میگویم:_نَکِش مامان. نکن. بالحن کودکانه جذابش، میگوید؛ مامان چرا اینجوری نکنم؟!!!
دارم فکرمیکنم چطورمتوجهش کنم و برایش توضیح بدهم که خودش بلافاصله می گوید: زشته؟!!
خندهام میگیرد؛ میگویم:_آره مامان زشته عمو اینجا نشسته.
فاطمه دستش را پایین می اندازد و من با خودم فکرمیکنم مفهوم حجاب، به همین سادگی، به همین همه فهمی، همینقدر مطابق با فطرت است!!!
پس؛
با دختران و جوانانمان، چه میکنیم که در مقابل فطرتشان میایستند؟!!
#حجاب
#سبک_زندگی
✍🏻محنا(زدبانو)
@almohanaa