بسم‌الله «پیوند مادرانه» بیا با هم مشق کنیم مادرجان! ما مرگ را می‌کشیم. ما باهم؛ دست در دست هم، در مقابل مرگ و بمب خواهیم خندید. ما با خون‌هایمان پیوند می‌بندیم، با خدا، با عشق، با مسجدالاقصی، با آرمان‌های اسلام، با نابودی صهیون! باهم قرار می‌گذاریم: من و تو کم نخواهیم آورد، هیچ وقت،هیچ لحظه‌ای. حتی زیر بمباران موشک، زیر آوارهای بی رحم بتون ساختمان‌ها! فرزندم؛ پسرم! مرد من! تو مرد قدرتمند من هستی، تو تکیه بر ذوالفقار امیرالمومنین زده‌‌ای، پشت تو به روز ظهور گرم است، به«سبحان الذی اسری بعبده» پشت تو به ظهور مسیح،به ظهور سبز فرزندی از نسل علی« علیه‌السلام» و نمازش در مسجدالاقصی گرم است. فرزندم! دست‌های کوچکت را به من بده. بیا با خون پیمان ببندیم، من و تو کم نمی‌اوریم، کمر من و تو نمی‌شکند؛ زیر بار آوار باشد، یا زیر بار یتیمی و مشکلات! یا زیر بار ناامیدی. من و تو در میان جنگ هم لبخند می‌زنیم. من و تو در میان جنگ، باز زیبایی می‌بینیم شبیه آن بانو، ما زیر لب و توی دل زمزمه می‌کنیم:«مارایت الاجمیلا»... بخند فرزندم! بخند. ✍ـمحــــــــــــــــــــــــــــــــنا @almohanaa