بسمالله
«گوشهای از معجزات مادرفلسطینی»
آنچه میبینید گوشهای از معجزات مادر است. مادر به ذاتش پر از معجزه است. آن هم اگر مادری باشد فلسطینی.
آن وقت پا به پای عشقی که در ذره ذره این کاپکیکها ریخته، دقیقا باهمان پیمانه، شجاعت میریزد. مقدار زیادی توکل قاتیش میکند و با همزن دستهای لرزان اما امیدوارش هم میزند.
مادر است دیگر.
مبان بحبوحه جنگ و موشک باران، تاریخ تولد دخترکوچولویش را فراموش نمیکند.
گیرم نه بادکنکی درکار باشد نه شمعی. نمیدانم شاید نه حتی بابایی که کادو برای دخترش بیاورد.
مهم نیست.
برای قلب مادر، مهم این است که لبخند بیاید روی لبهای کودک معصومش که این چند وقت مدام غنچه شده، لرزیده، زیرلب گزیده شده.
برای مادر مهم است دخترک شکوه زندگی را فراموش نکند. چشم بدوزد به گنبد مسجدالاقصی و شمع توی دلش برای تولد را به امید آزادی فوت کند به امید روزی که دیگر زیر دود و آتش و پارههای پیکر دوستانش، شب نشود.
شمع را توی دلش فوت کند و لبخندش پهن شود روی رد اشکی که این چند روز چکیده و خشک شده و روی لطافت صورتش خط انداخته.
مادر است دیگر. از این دست معجزات زیاد دارد. بلد است میان آوارها، آن قدری آرد و تخم مرغ و شکر پیدا کند و با نورعشقش در آن بدمد و میان ترس و آوار و اشک و خبر شهادت این و آن، بهانهای برای شادی، برای شعرخواندن و برای زندگی، بیافریند.
مادر است دیگر. بیجهت نیست خدا انتخابش کرده برای بخشیدن روح دردنیا.
به خصوص اگر فلسطینی باشد و از کودکی مبارزه و عشق را باهم مشق کرده باشد.
✍محنا
#فلسطین
#غزه
@almohanaa