➖➖➖➖➖➖➖
🔶 اشاره:
استاد محمد حسین طاهری در آذر ماه سفری آموزشی و فرهنگی در خصوص معارف انقلاب به سیستان بلوچستان داشته است. یکی از رهاوردهای این سفر نوشته ی پر معنایی است که متاثر از مشاهدات و تجربیات خود به قلم در آورده است. ایشان این نوشته را با این عبارت آغاز می کند: "انسان، مسافر است و دنیا بخشی از سفر او. میگویند دوست را باید در سفر شناخت؛ چراکه سفر، کنه وجود انسان و خفایا و زوایای ناپیدای آدمی را بیرون میریزد. درست همانگونه که سفر انسان به عالم دنیا، اسباب اثارهی دفینههای عقل است. بگذریم..."
این نوشته در سه قسمت تقدیم می گردد:
🔲 دولتسازی، گردهافشانی سیاست و فرهنگ و اقتصاد
✍️ محمد حسین طاهری
◀️ قسمت اول: سیستان و بلوچستان، تصویری مینیاتوری از نادولتی
◽️چندی پیش، یک پا خواسته و یک پا نخواسته راهی سفر شدم. خطهی رستم ایران؛ سیستان و بلوچستان؛ دیار رنگ و هنر و محل سکنیگزیدن ارباب معرفت که حقا و انصافا مهماننوازی را تمام کردند و مرا شرمندهی پیشداوریام. گمانم آن بود و هست که وقتی از انقلابِ کاملِ ناتمام و مرحلهی پرتکاپو و پرماجرای «دولت مطلوب اسلامی» میخواهی صحبت کنی، روی سخن بیشتر با اصحاب قدرت و اندیشه است، تا مردمی که همیشه در تقلا برای رفع حداقلهای حوایج زیستن در دار دنیا هستند. بر این باور بودم و هستم که صحبت از عدم تشکیل دولت مطلوب اسلامی با مردمی که این روزها بیش از گذشته، شرمندهی زن و بچه شدهاند و تلخی عدم توزیع عادلانهی امکانات ایران پرگهر را بیش از پیش درک میکنند، بیشتر نمک به زخم پاشیدن است و حتی بیشتر... پایم طاقت رفتن نداشت و زبانم یارای گفتن از این نادولتی. چند روز با خود گلاویز شدم تا حداقل، باب امید به آینده را سرفصل سخن قرار دهم و گامی در نخستین جهاد گام دوم بردارم. این سخن را نیز بگذاریم و بگذریم...
◻️بههرحال، تا زاهدان دو ساعت در هوا بودیم؛ پایمان که به زمین رسید ماشینی تهیه کرده و تا رسیدن به مقصد قریب به شش ساعت راه طی کردیم. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. هرچقدر از مرکز کشور به پیرامون میروی، سیمای اسب فرسودهی باقیمانده از دوران پهلوی و گریزپایی آن در توزیع عادلانهی قدرت و آگاهی و ثروت را بیشتر لمس میکنی. و هر چقدر از مرکز استان به پیراموناش حرکت میکنی، شرمگینتر از دسترویدست گذاشتن خود میشوی که چرا در رامکردن این اسب نابهکار، حق مطلب را ادا نمیکنی. شش ساعت حرکت در این مسیر زمینی، نقاشیهایی از جنس ظلم و بیعدالتی اجازهی استراحت نمیداد؛ تا آنجا که حتی فراموش کردیم که از یک مسیر ناامن در حال حرکتیم. یک مسیر ناامن و حتی بیشتر...
👈 ادامه دارد...
➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/almottaqin
➖➖➖➖➖➖➖