نکته هایی از قرآن کریم صفحه 575 1* با انجام كارهاى نیك همچون نماز شب و تلاوت قرآن و رسیدگى به محرومان، مغرور نشوید كه باز هم نیاز به استغفار دارید. 2* در آیه (20)، سفر به قصد تجارت با سفر به قصد جهاد در كنار هم آمده است، با آنكه اوّلى امرى دنیوى است و دوّمى امرى اخروى. براساس روایات، اگر تاجر در كارش خدا را مراعات كند و از كم فروشى و گران فروشى و احتكار و كلاهبردارى دورى كند، معیشت مردم را تامین كرده و همانند مجاهدى است كه در میدان قدم مى‌گذارد تا دشمن را از پاى درآورده و امنیّت جامعه را تضمین كند.(تفسیر درّالمنثور) 3* گرچه تلاوت قرآن، از تكالیف واجب نیست، امّا مورد سفارش بسیار است، تا آنجا كه در یك آیه، دوبار فرمان آمده و مورد تاكید قرار گرفته است. «فاقرءوا ما تیسّر من القرآن... فاقرءوا...» 4* یكى از بركات عبادت شبانه آن است كه تنها خداوند از آن آگاه است و از هرگونه ریا و تظاهر به دور است. «انّ ربّك یعلم» 5* خداوند در مقدار عبادت شبانه انسان را آزاد گذاشته است تا افراد بیشترى توفیق آن را بیابند و هركس به مقدار توانایى‌اش از فیض آن بهره‌مند شود. «ثلثى اللیل و نصفه و ثلثه» 6* اقامه نماز وتلاوت قرآن از بهترین آداب شب‌زنده‌دارى است. «تقوم فاقرءوا...» 7* ارتباط با قرآن و تلاوت آن در هر حال لازم است، حتّى در بستر بیمارى یا سفر و جهاد. «مرضى - یضربون فى الارض، یقاتلون... فاقرؤا» (اگر در فراز و نشیب‌ها تلاوت قرآن لازم است، در شرائط عادى به طریق اولى لازم خواهد بود.) 8* كسب مال حلال، فضل الهى است. «یبتغون من فضل اللّه» 9* ذكر سفرهاى تجارى و اقتصادى در كنار سفرهاى جهادى و جنگ، نشانه اهمیّت تجارت از دیدگاه اسلام است. «آخرون یضربون فى الارض یبتغون من فضل اللّه و آخرون یقاتلون فى سبیل اللّه» 10* شیوه قرض دادن باید نیكو باشد. (با سرعت و خلوص و بى منّت پرداخت شود.) «قرضاً حسناً» 11* پیش از مرگ، كارهاى خیر را براى خودتان ذخیره كنید، یا به دست خود و یا از طریق وصیّت. «تقدّموا» 12* هیچ كس نباید خود را از قصور و تقصیر به دور بداند، زیرا با انجام همه تكالیف، باز هم به استغفار نیاز داریم. «واستغفروا اللّه» 13* شرط نجات مردم آن است كه رهبران دینى حركت كنند و انزوا و استراحت را كنار بگذارند. «قم فانذر» 14* براى انجام مأموریّت هاى الهى، با تمام وجود به پا خیزید. «قم فانذر» 15* بزرگى، مخصوص خداوند است نه دیگران. (كلمه «ربّك» قبل از «فكبّر» آمده است و حصر را مى‌رساند.) 16* شرط نفوذ كلام رهبر آسمانى آن است كه دامنش از هرگونه آلودگى پاك باشد. «و ثیابك فطهّر» 17* رهبر جامعه اسلامى باید از هر نوع پلیدى دورى كند تا بتواند الگو و اسوه‌اى براى همه باشد. «والرّجز فاهجر» 18* خودسازى مقدم بر جامعه سازى است. كسى كه مى‌خواهد جامعه را از آلودگى پاك كند، باید خودش از هر آلودگى پاك باشد. «والرّجز فاهجر» 19* نه با عبادت و انفاق بر خداوند منت بگذار و اعمال خود را بسیار شمار، و نه بر خلق خدا منّت گذار. «و لا تمنن تستكثر» 20* منّت گذاشتن و چشم داشتن در انفاق‌ها و عطایا، از مصادیق پلیدى روح است. «والرجز فاهجر و لا تمنن تستكثر» 21* رهبر دینى نباید از مردم توقّعى داشته باشد. «و لا تمنن تستكثر» 22* پایدارى و صبرى ارزش دارد كه براى خدا باشد وگرنه یكدندگى و لجاجت است. «ولربّك فاصبر» 23* پشتكار وسیله رشد انسان است. «ولربّك فاصبر» 24* گرچه در برابر معصیت، مصیبت و اطاعت، صبر لازم است امّا هدایت مردم نیاز به صبر ویژه دارد. «قم فانذر... ولربّك فاصبر» 25* دعوت مردم نیاز به عزم جدّى دارد. «فانذر... فاصبر» 26* اگر امروز اموال و فرزندان در اطراف ما هستند، گرفتار غرور نشویم و فراموش نكنیم كه روزى، تنها آمده‌ایم و تنها مى‌رویم. «خلقت وحیداً»