بعد تشییع پیکر رسول از مقبرة الشهداء سریع خودمو رسوندم به ماشین...
یه دفعه
#روح الله رو با خانمش دیدم
گفت: جا داری منم بیام
بهشت زهراء (س)⚘؟ با خانمم هستم گفتم: آره داداش...
با خانمش اومدن جلو نشستن!
جاشون یکم تنگ شد ناراحت شدم...
#روح الله گفت: خبر نداشتم
#رسول شهید شده موبایل هم نداشتم
تو دانشکده بودم یکی از بچه ها گفت
#محمدحسن خلیلی شهید شده... منم که به اسم
#رسول میشناختمش زیاد دقت نکردم
رفتم آشپزخونه دانشکده غذا بگیرم یهو عکس
#رسول رو دیدم رو دیوار غذا خوری...رعشه افتاد به بدنم ، بغض کردم...میخواستم بشینم زمین گریه کنم
یاد بار آخری افتادم که من و
#رسول و صابر افطاری اومدیم خونتون چقدر اون شب خوش گذشت...
🍃⚘🍃
من که پشت فرمون بودم برگشتم نگاهش کردم...
وقتی داشت اینارو میگفت خودشو نگه داشته بود گریه نکنه جلو بقیه...
#روح الله خیلی
#رسول رو دوست داشت بارها میومد پیشم میگفت : "فلانی سفارش منو بکن
#رسول بهم کار خنثی سازی بمب یاد بده"
گفتم: داداش این همه کار بلد تو تشکیلات هست برو پیش اونا
گفت: "میخوام از رسول کار یاد بگیرم😭😭
🍃⚘🍃
#رسول یه چیز دیگه است..."
به نقل از دوست صمیمی
#شهیدان
#روح الله قربانی
#رسول خلیلی
🍃⚘🍃