معنای بسیج:
🌹🌹🌹
در حقیقت پایههای حرکتی یک بسیجی را می توانیم در این چند حرف خلاصه کنیم:
«ب» بسیج به معنای بیداری است.
انسان در اثر یک سری اطلاعات و آگاهیها به نقطه ای میرسد که درک کند هدف اصلی زندگی کردن، رسیدن به گزینههای خور و خواب و خشم و شهوت نیست و یکی از قسمتهای مهم این است که انسان بتواند به همنوع خودش کمک کند و در جهت یاری مظلومان، قیام کند. این قیام ممکن است قیام اقتصادی باشد در مبارزه با فقر، قیام نظامی باشد در مبارزه با استعمار و استثمار، یا قیام فرهنگی [جنگ نرم] باشد. روی هم رفته، یک بسیجی واقعی اول باید در اثر آگاهی، بیدار شود.
🌹«س» بسیج را میتوانیم بطور خیلی سلیقه ای، سازماندهی اسم بگذاریم.
یعنی هیچ تشکیلات و تشکل و هیچ انگیزه و بیداری در عالم، بدون سازماندهی جواب نمیدهد.
سازماندهی یعنی متمرکز کردن نیروها در جهت یک هدف، و نگه داشتن این قوا در کنار هم. این هم آوایی و همنوایی در این قوا باعث میشود ضربههایی که زده میشود، متمرکز تر و موثرتر باشد. لذا دومین وظیفه بسیجی این است که در سازماندهی قرار بگیرد و در این سازماندهی فقط نقش خودش را بازی کند. یک بازیکن خوب فوتبال که بهترین پستش دفاع است، ممکن است بتواند نقش یک فوروارد را هم بازی کند، اما اگر پست خودش را رها کند و به نقش دیگری بپردازد، سازماندهی این تیم را به هم میریزد.
در بحث بسیج، چه در جنگ نرم و چه در جنگ سخت، سازماندهی دومین مطلب مهم است. چه کسی به درد کجا میخورد و در چه زمانی چه کار باید بکند. یک بچه حزباللهی حتی با انگیزه بالا، نمیتواند بسیجی خوبی باشد، مگر اینکه در یک سازمان قرار بگیرد.
🌹«ی» بسیج را یاریگری نام میگذاریم.
یعنی بسیجی خودش فرمانده نیست، بلکه ولایت و خدا را یاری میکند. در حقیقت یعنی در پناه یک فرمانده قرار گرفتن. بسیجی یعنی یاریگر، نه تصمیم گیرنده و عامل. زمانی که به او بگویند بجنگ، بدون چون و چرا میجنگد و وقتی هم بگویند جنگ تمام است، چون و چرا نمیکند.
🌹«ج» بسیج را حمل بر جهاد میکنیم.
جهاد دو بُعد دارد. اگر بسیجی فقط به یک بُعد بپردازد، یعنی جهاد نظامی و جنگ نرم و سخت، حرکت با این یک بال به زمینش میزند.
+ جهاد در دین مبارک اسلام تعریف شده:
۱٫ جهاد در جنگ سخت و نیمه سخت و نرم.
۲٫ جهاد با نفس.
بسیجیای که فکر کند وظیفه اش فقط جهاد در جنگ است، بسیجی نمیماند. بال ِ جهاد با نفس، باید به اندازه بال جهاد نظامی قوی باشد.
این دو باید با هم حرکت کنند. ما سوپرمن و آرنولد نمیخواهیم! نظامیگری ما با نظامیگری غربیها خیلی فرق دارد. دلیل این که بچههای جنگ توانستند بسیجی واقعی باشند، این بود که همپای مباحث نظامی، بطور جدی به مباحث مبارزه با نفس و مباحث اخلاقی پرداختند.
تأکیدی که همیشه داشته ایم این است که در هر جبهه ای میخواهید فعالیت کنید، امام حسین ات هم باید به همان اندازه پررنگ باشد. نماز و مبارزه با نفس و هیئت ات، باید به همان اندازه پررنگ باشد.