💠
#دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه دوم
🔶 بخش اول
🔷 معمولا هر انسانی یک سؤال جدی دارد،که به این سادگی ها پاسخش را نمی یابد و درواقع همه مکاتب فلسفی و ایدئولوژیک می خواهند پاسخ این سؤال را بدهند و آن سؤال این است، «من چه کار باید بکنم؟» این سؤال ، از سؤال من چه کسی هستم؟ و حتى از سؤال من کجا باید بروم؟ هم مهمتر است. چون تازه وقتی فهمیدیم چه کسی هستیم و کجا باید برویم ، سوال مطرح می شود که حالا چه باید بکنم؟
🔹ادیان و مکاتب آمده اند به این پرسش پاسخ بدهند اما گاهی دین به صورت کلی جواب میدهد و انسان در جزئیات آن می ماند.
⬅️مسائلی که جزئی هستند، مثل:
1- حوزه را انتخاب کنم یا دانشگاه؟
2-با کدام خانم ازدواج کنم؟
3-به کدام خواستگار جواب مثبت بدهم؟
🔹طرح این سؤال اینطور نيست که متوقف بشود. به جایی خواهد رسید که خود انبیا و اولیا (ع) متحیر می مانند. و حتی خود پیامبر اکرم ص در مواردی نیز حیران می مانند و منتظر دستور الهی می شوند:
«َ ما أَدْري ما يُفْعَلُ بي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ مُبين» (احقاف / 9)
« نمىدانم با من و شما چه خواهد شد؛ من تنها از آنچه بر من وحى مى شود پيروى مى كنم، و جز بيم دهنده آشكارى نيستم!»
در این موقعیت هایی که به خاطر سؤالاتى آدم سرگردان و حیران می شود ، معمولا راحت ترین و نزدیک ترین کاری که تلقی می شود ، استخاره است. در حالی که این مدل وضعیت ها ، وضعیتی نیست که با استخاره حل شود. بلکه مدلی است که انسان باید برآورد «وظیفه» و «نتیجه» کند.
عصاره همه حرفی که ما می خواهیم در این موضوع بگوییم این است:
« وظیفه همان نتیجه است و نتیجه همان وظیفه.»
اما نتیجه ای را که ما در ابتدا می بینیم خیلی به وظیفه نمی خورد و وظیفه هم از بطنش نتیجه در نمی آید. پس چطور این دو را جمع می کنیم؟
به طور مثال حضرت ابراهیم ع که به ذبح فرزندشان امر شدند، آیا نتیجه ملموس و خاصی داشت؟ با سر بریدن از اسماعیل ، طرفداران ابراهیم بیشتر می شدند؟ حتی خوف این بود که تا ابد بدنام شود و در طول تاریخ بگویند او حتی به فرزندش هم رحم نکرد! ولی عمل به آن وظیفه نتایج بی شماری برای او داشت که یکی از آن ، رسیدن به مقام امامت بود و دیگری ، قرار گرفتن رسالت در نسل و ذریه او.
🔔
@Aminikhaah_Media