خوانش کتاب شریف « خَصَائِصُ الْحُسَیْنِیَّة » | شب‌ های جمعه 📄 مطلب چهل و هفتم 📖 عنوان مطلب : عنايت و الطاف خاص پيامبر خدا به امام حسين عليه السلام 📝 مرحوم آیت الله شیخ جعفر شوشتری رضوان الله تعالی علیه چنین میفرمایند: پيامبر خدا صلى الله عليه وآله قلب باطنى خود را به امام حسين عليه السلام عطا كرده و آن را محل و جايگاه مخصوص محبت به او قرار داده است. همچنين رسول خدا قلب ظاهريش را نيز به حسين عليه السلام داده است. پيامبر صلى الله عليه وآله حتى فرزندش ابراهيم را فدايى حسين عليه السلام قرار داد و پيوسته مى فرمود: فداى آن كسى بشوم كه پسرم ابراهيم را فداى او كردم. علاقه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله به امام حسين عليه السلام از نحوه ملاقات و حضور نزد آن بزرگوار (رسول خدا) و رفت و آمد پيش آن حضرت آشكار مى گردد. البته علاقه به فرزندان به ويژه كودكان و انس با آنها و بازى كردن با آنها امرى معمولى است، اما علاقه و رفتار پيامبر صلى الله عليه وآله با امام امرى خارق العاده است. پيامبر با آن همه شكوه و جلال و وقار و سكينه فرموده بود، وقتى حسين عليه السلام را مى ديد، به طرف او مى آمد و در حالى كه با اصحاب سخن مى گفت، سخنانش را قطع مى كرد و از جايش بر مى خواست و به استقبال امام مى آمد و او را روى شانه اش مى گذاشت و با خود مى آورد و يا در كنار خودش و يا در آغوشش مى نشاند. عجيب تر اينكه، اگر پيامبر صلى الله عليه وآله بر منبر بودند و خطابه ايراد مى كردند، همين كه حسين عليه السلام وارد مى شد، سخنان خود را قطع مى كردند و از منبر پائين مى آمدند و به استقبال او مى رفتند و سخنى مى گفتند كه تعجب ديگران را بر مى انگيخت. و تعجب آورتر از همه، موضوعى است كه ابن ماجه در السنن و زمخشرى در الفائق نقل كرده اند. آنها گفته اند كه پيامبر صلى الله عليه وآله ملاحظه فرمود كه حسين عليه السلام با كودكان در كوچه بازى مى كند. پيامبر جلوى مردم آمد يك دست خود را گشوده كودك (حسين عليه السلام) به اين طرف و آن طرف فرار مى كرد و پيامبر خدا صلى الله عليه وآله او را مى خنداند. سپس او را گرفت و يكى از دستانش را زير چانه اش قرار داد و ديگرى را بر بالاى پيشانيش و لبان مباركش را بر لبان او گذاشت و او را بوسيد و فرمود: من از حسينم و حسين از من است، خداوند دوست بدارد كسى را كه حسين را دوست مى دارد، حسين نوه من است. محبت پيامبر تنها اختصاص به حسين عليه السلام ندارد، بلكه شامل كسانى هم كه او را دوست دارند، نيز مى شود. پيامبر، خداوند را بر اين امر گواه مى گيرد و مى گويد: خدايا! من حسين را دوست دارم و محبان او را نيز دوست دارم. آن حضرت دعا مى كردند و مى فرمودند: خداوند محبان حسين را دوست بدارد. روزى پيامبر صلی الله علیه و آله بچه اى را در راه ديد. نشست و او را گرفت و به او اظهار لطف و مهربانى كرد. وقتى علت را جويا شدند فرمود: من او را دوست دارم، چون او فرزندم حسين را دوست دارد، زيرا ديدم وقتى حسين مى گذشت خاك زير پايش را بر مى داشت و بر صورت مى كشيد و جبرئيل به من خبر داد كه او از ياران حسين در واقعه كربلا خواهد بود. اميد آن داريم كه از محبان حسين عليه السلام باشيم تا پيامبر صلى الله عليه وآله ما را دوست بدارد و با دعاى آن حضرت در حق ما، خداوند نيز ما را دوست بدارد، چرا كه در اين صورت، ما را مى آمرزد و مورد عفو قرار مى دهد. مطلب ديگر اينكه بسيار اتفاق مى افتاد كه حسين عليه السلام بر پشت پيامبر صلى الله عليه وآله سوار مى شد و اين امر آن طور كه بسيارى از مردم با فرزندانشان رفتار مى كنند، معمولى نبود، بلكه خارق العاده بود؛ زيرا اتفاق مى افتاد كه پيامبر در نماز جماعت در سجده هستند و حسين عليه السلام بر پشت آن حضرت سوار است. آنگاه آن حضرت سجده را طول مى دادند و سر را بر نمى داشتند تا حسين به اختيار خود برخيزد. اين امر موجب تعجب نمازگزاران مى شد و مى پرسيدند آيا وحى بر شما نازل شده بود؟ پيامبر مى فرمود: نه، پسرم بر پشتم سوار بود. ادامه دارد...