🔰 گزارش روز 💠 با یزیدیم یا حسین(علیه السلام)؟ محمدعابد الجابری اندیشمند نومعتزلی مصر سعی کرده است تاریخ اسلام را در سه واژه حقیقت، قبیله و غنیمت تحلیل و تفسیر کند. نگاهی به تاریخ کربلا و حادثه عاشورا هم نشان می‌دهد که ما در کربلا با سه واژه متفاوت روبه‌رویی هستیم؛ منفعت، مصلحت و حقیقت. در کربلا آنچه اتفاق می‌افتد انسان‌ها را به سه نحله تقسیم می‌کند. ▫️ خواص منفعت‌محور: افرادی که در کربلا سهیم هستند همه سید الشهداء (ع) را می‌شناسند؛ ولی بین منفعت مقطعی و حقیقت گیر می‌افتند. مثلا شریح قاضی اگر فقط بر بالای عمارت کوفه می‌گفت: هانی‌بن عروه در زندان زخمی و مجروح شده است همانجا قیام مردم علیه ابن زیاد شکل می‌گرفت و حادثه عاشورایی پدید نمی‌آمد. یا یکی مثل عمربن سعد چرتکه می‌اندازد که حسین (ع) را می‌کشم، به ملک ری که رسیدم توبه می‌کنم؛ ولی آنچه در دوراهی حقیقت و غنیمت برای عمربن سعد محقق شد این بود که نه به ملک ری رسید و نه از گندم آن خورد. ▫️ خواص مصلحت‌اندیش: دیگری هم مثل سلیمان بن صرد خزاعی می‌شود که در شناخت حقیقت و مصلحت در می‌ماند. عقل مصلحت‌اندیش و کوته‌بین انسان‌های بزرگی مانند سلیمان‌بن صرد خزاعی این‌گونه محاسبه می‌کنند که قطعا در هماورد بین امام حسین (ع) و سپاه یزید آن کسی که شکست می‌خورد امام حسین (ع) است. به همین دلیل پا پس می‌کشد تا در جایی دیگر بتواند یزید را شکست دهد. اما تاریخ یعنی اقدام در موقع خویش. سلیمان بعدها در قیام توابین با 4000 نفر شهید می‌شود؛ ولی پیام 72 تن کجا؟ و تأثیر 4000 نفر مصلحت‌سنج زمان‌نشناس کجا؟ ▫️ خواص حقیقت‌طلب: اما کسان دیگری هستند که در طریق حقیقتند؛ حقیقت هم جز پا جای پای معصوم (ع) گذاشتن نیست «المتقدم لهم مارق والمتاخر عنهم زاهق». مالک در جنگ صفین می‌داند که اگر دو شمشیر دیگر بزند خیمه کفر ویران می‌شود؛ ولی به اذن مولایش برمی‌گردد، اما کمی آن‌سوتر عاشوراییان می‌دانند به واسطه راهی که می‌روند سرشان بر نیزه خواهد رفت؛ ولی اذن میدان می‌خواهند. در این حقیقت‌طلبی گاه شمری که 16 بار با پای پیاده به سفر حج رفته و پیشانی‌اش پینه بسته مردود می‌شود؛ ولی سعدابن حارث، ابوالحتوف بن حارث، حربن یزید و... که تا ظهر عاشورا در سپاه یزید هستند به امام می‌پیوندند و شهید می‌شوند. شیعه حقیقی یعنی بدانی کی قیام کنی و کی قعود؟ کسی مثل مالک می‌تواند فهم کند که چرا در نزدیکی خیمه معاویه باید برگردد؟ چرا که امام علی (ع) فرمان بازگشت داده است. خواصی که این فراز و فرود سیاسی را درک نکردند حسن‌ابن علی (ع) را به واسطه صلحش مُذِلُّ المومنین خواندند و حسین (ع) را در کربلا تنها گذاشتند. مخلص کلام میدان رفتن ۷۲ تن و کنار کشیدن مالک اشتر را نه با عقلانیت منفعت‌محور می‌توان فهمید و نه با چرتکه انداختن مصلحت‌اندیشانه، فقط یک راه دارد «اعرالله جمجمتک» «سرت را به خدا بسپاری» و پا در ره ولایت نهی. آنچه گفته شد مختص کربلا و عاشورا نیست؛ مختص امروز نیز هست. اینکه کسی زیر علم حسین (ع) سینه می‌زند باید بداند ما در یک جهان سینوسی و پر فراز و فرود قرار گرفته‌ایم. گاه چنان حوادث غبارآلود می‌شوند که فهم آن برای خواص هم سخت می‌شود. در این مسیر پر فراز و فرود آنچه به رفتن کمک می‌کند شناخت مسیر و داشتن یک شاخص است و شاخص اصلی هم گفته شده است «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا.» ✍️ 🇮🇷 @Tebyangonabad2